الحمد لله رب العالمین

الحمد لله رب العامین

پروردگارا ستایش میکنم تورا، که سزاوار ستایشی

تویی که قادری برناتوانی ام ...تویی که حاضری براعمالم

تویی که واقفی براحوالم ...تویی که مالکی به دنیایم

(باتشکرازخانم مدیرلایق وتوانا)

تقدیم به دوستان آشنای دل

مجال گفتگو

مجال گفتگو

 گفتم دلم دنبال تو،گفتی دل آرامت شوم**گفتم می و محراب تو،گفتی هوادارت شوم

 

گفتم به دستانت سبو،گفتی تو راهت را بجو

 گفتم شب واین جستجو،گفتی که مهتابت شوم

 

گفتم گل رخسارتو،گفتی بیاعطرش ببو**گفتم چه سازم با عدو،گفتی مددکارت شوم

 

گفتم من و میخانه ات،گفتی رها کن خانه ات

گفتم ز شهد باده ات ، گفتی میِ ِ نابت شوم

 

گفتم زشورعشق تو،گفتی شتابان تربرو**گفتم زهجرانت بگو،گفتی که غمخوارت شوم

 

گفتم که بی تو مانده ام،گفتی زچشمت خوانده ام

گفتم ببین جا مانده ام، گفتی که دلدارت شوم

 

گفتم مجال گفتگو،گفتی شب واین آرزو**گفتم ره سالک بگو،گفتی خودم یارت شوم

   

با تشکرازهمه ی دوستانی که روزگذشته به کلبه ی آشنای دل تشریف آوردند

و پیام گذاشتند وبعلت بالا نیامدن وبلاگ دوستان، نتوانستم خدمتشون برسم   

اکبر چالیک سی بهمن نود ودو شمسی شیراز

صلوات برای سلامتی نورچشم  زهرای مرضیه س( مهدی موعود عج)

 

موسوعة فواصل البسملة لمنتديات فاطمة

 

چون کبوتر(ویراش جدید)

چون کبوتر

 

  آسمانها را به هر در، چون کبوترمیزنم پر، تا که بینم روی ماهت

 

 ای صفایت برده جانم ،عاشقانه جان نثارم ، تا که بینم روی ماهت

 

 با کرشمه میبری دل، من نه هشیارم نه عاقل ،تا که بینم روی ماهت

 

 سخت می باشد فراقت ، بردلم افتاده یادت ، تا که ببینم روی ماهت

 

 ایکه افتادم براهت ، گوشه ی چشمی عنایت، تا که ببینم روی ماهت

 

 جرعه ای نوشان دلم را، مست فرما باطنم را ،تاکه ببینم روی ماهت

 

مستم اینک چون بنامت،جان وسرباشد فدایت،تا که بینم روی ماهت

 

سالکت گوید سلامت، طالب قرب و کرامت، تا که بینم روی ماهت 

۩۞۩  سلام عزيزان خيلي خوش آمديد تصاويرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

اکبر چالیک بیست ونهم بهمن نودودو شمسی شیراز

خاطرات یک زخم خورده ی عشق (۹)

 خاطرات یک زخم خورده ی عشق (۹)  

http://www.khavaranshop.com/ عکس ها و تصاویر متحرک پروانه های زیبا     animation of butterfly     http://www.khavaranshop.com/عکس ها و تصاویر متحرک پروانه های زیبا

باسلام فراوان خدمت دوستان و همراهان آشنای دل

امروزدرادامه خاطرات یک زخم خورده ی عشق ، میخواهم به مقوله ای بپردازم

که شاید تاکنون به آن فکرنکرده باشید یا ظاهرا مهم نبوده ،ومطلب این است که

شایستگی شهادت وانتخاب شدن برای عروج الی الله به مدت حضوردرجبهه

بستگی ندارد و ملاک تقوا وایمان وسبکی روح انسانهایی است که حتی برای

 یکی دورروزدرمنطقه جنگی حضورداشته اندوبه درجه ی شهادت رسیده یاجانباز

شده اند،دراین قسمت ابتداباید چند نفررابه شما معرفی کنم :

شهید والامقام حاج حسین آقا عبدالهی که بعد ازعروج حاج خلیل پرویزی فرمانده

مهندسی جهاد که درعملیات والفجرهشت درسال ۶۴بشهادت رسید جانشین وی شد

  و شهید والامقام حسام زبردستان مسئول ستاد وکارگزینی وامورمالی منطقه و جانباز

والا مقام برادرمجید افسر کارگزینی ستاد جهاد فارس که درقید حیات هستند که لازم بود

 معرفی کامل بشوندولازم به ذکراست که این واقعه دربهارسال۶۵رخ داده است. 

حال قضیه ازاین قراربود که درمحورالبهارفاو،چند موردبود که نیازبه بررسی داشت و 

هم بایدشهید حاج حسین عبدالهی وشهید حسام زبردستان وبرادرجانبازمجید افسرجهت

بازدیدوارائه گزارش به قرارگاه کربلا ومسئولین جهاد استان فارس درشیراز،میباسیت

حضورداشته باشند،نکته قابل توجه اینکه شهید زبردستان وبرادرجانبازمجید افسر

فقط دورز بود از شیراز به منطقه آمده بودند،ودرروزدوم به اتفاق شهید حاج حسین

جهت بازدید مواردی چون مشکل پمپاژآب زیاد درمنطقه توسط عراق وعدم امکان کار

با دستگاههای راهسازی کوچک درمنطقه وبررسی کمبود تجهیزات ونیروی انسانی

 لازم میباست گزارشی تهیه کرده وارائه دهند ولزوم تهیه آنچه توضیح دادم را

 تاییدکنند تا مسئولین قرارگاه کربلا واستانی چاره ای بیاندیشند.

آری،بعد ازظهرروزدوم حضوربرادران استانی،آنها به اتفاق حاج حسین به منطقه ی

عملیاتی رفته وپس ازبازدید وتهیه گزارش لازم درحال برگشت آماج خمپاره ها وآتش

سنگین دشمن میشوند که همان لحظه شهید حاج حسین وشهید حسام به دیداردوست

 شتافتند ومجید افسرنیزاز ناحیه پا شدیدا دچارآسیب دیدگی میشوند ودرجرگه ی

جانبازان صبوروهمیشه سرافراز ایران زمین درمیآیند،

که با بی سیم برادرافسر،به دفتر فرماندهی و کمک یگانهای مستقردرمنطقه

آن شهیدان والامقام و جانبازعزیزبه پشت خط منتقل میشوند وبه همین سادگی رازورمز

 شایستگی افراد دررسیدن به معبود وهمچنین رسیدن به درجه ی جانبازی برادرمجید 

 ورق خورد، حال با توجه به آنچه نگاشته شد، قضاوت رابا شما میگذارم که آیا تا 

رسیدن به خدا راه زیادی وجود دارد،آنهم خدایی که ازرگ گردن به ما نزدیکتراست ،

پس بیاییدتا میتوانیم این سیرالی الله را با دوری ازشیطان رجیم ،به خود نزدیک کنیم

وموجبات رضای حقتعالی ورستگاری خویش را فراهم سازیم وهیچگاه یادوخاطره ی

فرزندان ازجان گذشته ی وطن راهم ازیاد نبریم، چون زنده نگه داشتن یاد شهداکمتر

ازخود شهادت نیست درهمینجا تا قسمت بعدی خاطرات یک زخم خورده ی عشق 

شما را بخدا میسپارم واز محضرهمه ی شما دوستان التماس دعا دارم. 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 اکبر چالیک بیست هشتم بهمن نود و دو شمسی شیراز

تقدیم به دوستان از طرف آشنای دل( یباتشکر از مسافر)

تقدیم به دوستان از طرف آشنای دل با تشکر از مسافر

هر کجا هستم باشم آسمان مال من است .
پنجره ،فکر ،هوا ،عشق،زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟


نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم


در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

با تشکر از مسافر

آشنای تشنگی های زمین (مقام معلم)

آشنای تشنگی های زمین 

مثل شبنم بوی باران می دهی

آبی استی مثل آرامش به من

درس خوبی درس ایمان می دهی

یک بغل لبخند با یک فرفره

دست ما گل های خندان می دهی

تو به من با لحن خوب کودکی

یاد ایام دبستان می دهی

یاد ژاله یاد گلهای غریب

مانده دراندوه گلدان می دهی

روز باران و کتاب گمشده

یاد کبرای پریشان میدهی

بوی خوبی بوی بودن بوی مهر

بوی لطف خاله مرجان می دهی

آب بابا نان ندارد دست تو

خالی اما تو به من جان می دهی

خوب می دانم اگر دارا شوی

به تمام کودکان نان می دهی

آشنای تشنگی های زمین

تو به شبنم چشم گریان می دهی

در جهانی خالی از مهر و صفا

بوی بخشش بوی احسان می دهی

برگ ها گر تر شد از اشک یتیم

دفتری از جنس باران می دهی

میرزای کوچک قلب منی

بوی جنگل های گیلان می دهی

میهن خود را کنیم آباد را

یاد فرزندان ایران می دهی

تقدیم به همه ی معلمان با ایمان ونمونه ی ایران زمین

و با تشکر از سرکار خانم معصومه نور خواه(بابت شعرارسالی) 

آدرس سایت:

http://masoomtaren.blogfa.com/

عاشقم برهمه عالم ،که همه عالم از اوست

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزم.نظریادت نره

تقدیم به دوستان آشنای دل

تقدیم به دوستان آشنای دل

عكس پروانه و آبشار متحرك

دوستان،با لطف خدای شهیدان، قسمت نهم خاطرات یک زخم خورده ی عشق

فردا دوشنبه ۲۸ بهمن تقدیم میگردد

 ( آشنای دل )

روایاتی از پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) (برداشت از اینترنت)

 

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند :

در باغهای بهشت بروید و استفاده کنید،عرض کردند باغهای بهشت چیست ؟

فرمود: ذکر خدا در هر شام و سحر بگویید و به یاد خدا باشید.

ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 148

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) :

هرکس بخواهد بفهمد درجه اش در پیشگاه خدا چیست ( چه درجه ای پیش خدا دارد )

نگاه کند ببیند منزلت خدا درنزد اوچقدراست،زیراکه خدای تعالی بنده رااحترام میکند

 به همان اندازه که بنده حرمت خدا را نگاه دارد.

 ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 148

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) :

 همانا فرشتگان بر مجلسها و انجمنهای ذکرخدا میگذرند و برفراز سرآنان می ایستند

بواسطه گریه آنان گریه میکنند و بر دعای آنان آمین می گویند.

ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 150

با تشکر از سرکار خانم معصومه نور خواه(بابت روایات ارسالی) 

مدیر سایت :

http://masoomtaren.blogfa.com/

عاشقم برهمه عالم ،که همه عالم از اوست

با آن تصاویر و طرحهای زیبایی که بنده غالبا از آنها در وبلاگ آشنای دل استفاده میکنم 

تقدیم به دوستان آشنای دل

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

بازباران الفبا(تقدیم به تمام معلمین ایران زمین خصوصا همسرم خانم مهربان)

باز باران الفبا

باز بارانِ الفبا...میزند برخاطرما... داستان آب وبابا...از برایم هست زیبا...باز باران الفبا

خاطراتی از دل وجان...میکند شادم چه آسان...دسته ای گل بین دستان...اولین روز دبستان

با لباس پاک وزیبا... کیف خوب وصبح زیبا...صف به صف رفتیم بالا... تا کلاسی خوب حالا

شد معلم یار ماها ... زندگی هم گشت زیبا...گربُدیم خوب ومنظم ... میشدیم محبوبِ دلها

با الف) الفت گرفتیم ... ب) بساط زندگی شد ...پ) پناه دستِ گرمی ...ت) توان ِ یک نوشتن

ث) ثباتِ در اراده .ج )جدالی سخت،حاکم .چ )چاره ات بی جهل ماندن.ح) حیاطی در دبستان

خ)خیالی در زمستان ... د) دریغ وآهِ دوران...ذ)ذلتی هم نیست دیگر...ر) رهایی را تو بنگر

ز) زدن برموج دریا ...ژ) ژاله با گلهای زیبا...س)سرم مملو زِ رویا...ش) شتاب در نوشتن

ص)صدور کارنامه...ض) ضلالت دور باید...ط )طاعت حق را نمایی...ظ) ظالمان را رهنمایی

ع )عین عاشقی بود...غ) غالبا دل با کسی بود...ف) فقط نام خدایی ... ق) قوی دل را نمایی

ک )کلام خوب باید ... گ) گدا هرگز نباید...ل) لغتها هست آسان ... م) معانی در پی آن

ن) ندارد حدوپایان ... و)وحدتِ بین رفیقان...ه)همصدادرزیرباران...ی) یادآن دوران ویاران

اولین روزدبستان ... دل سپردم من چه آسان...شدقلم دردستِ یاران ... با معلم زیر باران

یاد آن یاران دیرین ... گردش ایام شیرین... یاد بنمایم ازآنان ...اشک دیده همچو باران

با کلامی پرزمعنی ... صد گله ازاین جدایی... بازهم دل،شاد وخندان... گردش آن روزگاران

اولین روز دبستان...دیدن انبوه یاران...آن معلمهای خندان ....قصه هایم در دبستان

قصه های آب وبابا....بعد ازآن تصمیم کبری... یاد آنها هست زیبا ..باز باران الفبا

 

از طرف اکبر چالیک تقدیم شد به تمام معلمین ایران زمین 

http://ashenayedel.blogfa.com/ 

بیست و پنجم بهمن نود ودو شمسی شیراز

السلام علیک یا قائم آل محمد عج

سخنی با فرهیختگان واهل قلم

  سخنی با فرهیختگان واهل قلم

سلام برفرهیختگان و نویسندگان واهالی قلم وادبیات ناب ایران زمین،

 کسانی که با غوث دردنیای واژه ها،به انسانهاراه و رسم پروازرا میآموزند

  دوستان عزیزم، براستی نمیتوانم مسائل تلخی که درجامعه موجود است را تکذیب کنم

ونه درمقامی هستم که همه ی آنچه راکه برخی ها مینویسند تایید کنم، فقط میتوانم بگویم

 که اگر توانش را دارید با قلم توانایتان دست ناتوانی را بگیرید وجلو ظلم وستم ازهر

نوعش ایستادگی کنید اما سعی کنیم تا از جایگاه بالاتر به کسی نگاه نکنیم،چون درمقام

انسانی ، تحصیلات و داشتن شرایط زندگی خوب و ...فقط ملاک خوشبختی وانسانیت

نیست زیرا همه ی اینهارا باید گذاشت و گذشت.

 اگرفقط روشنفکرانه به طرح مسائل بدون ارائه راه حل بپردازیم کاری صورت نداده ایم

 درحالیکه ممکن است،پوشاندن عیبی بهتراز برملا کردن آن و یا نیشخندکردن به

هرآنچه پیرامون ما است باشد.

 هرچند خودزخم خورده ی عشق به میهن وحفظ تمامیت ارضی سرزمین ایرانم ،ولی

امید به بهبود اوضاع مملکت دارم ودراین راه سعی و تلاش خودم را میکنم وخدا میداند 

جیره خورهیچ حزب و گروهی هم نیستم ،ولی یک ایرانی باغیرتم و نسبت به وطنم

مانند شما عزیزان احساس مسئولیت میکنم .       

امید وارم که قلم و بیان و بینشتان درراه اعتلای ایران ورفع مشکلات موجود باشد، نه

در بزرگنمایی و سیاه نمایی ویا انتقاد ازدوره هایی که گذشته که اکنون اثری هم ندارد.

اگر امروز قلم شما دررفع مشکلی از جامعه شروع به نوشتن کرد پس میتوان امید وار

بود که فرهیختگان و روشنفکرانی چون شما که از بطن و متن همین اجتماع هستند،

به فکررفع مشکلند و نه در فکربزرگ نمایی مشکل هستند.

به هر حال بنده را ببخشید که راحت باشما بزرگان وفرهیختگان وروشنفکران عزیزو 

باغیرت وباتعصب، نسبت به ایران زمین، براحتی صحبت کردم .

شما عزیزان همچون چراغی پرفروغ درشبی تاریک ومه گرفته برسرزمین ایران زمین

 بیشه ی شیران همیشه بیدارو هشیار، خواهید تابید وتاابد روشنگری مینمایید .

ودرآخرمتذکرشوم که رسیدن به اوج کمال هرچند سخت است ولی غیرممکن نیست

وهمه ی فرصتهای دنیوی، حتی قلم و بینش و تفکر، حکم پله ای برای این نردبان را

دارد تا ما در سیر الی الله از آن استفاده کنیم،و به اوج برسیم تا وعده ی خداوند با

ظهور قائم آل محمد مهدی موعود عج و برچیده شدن ظلم و ستم در دنیا تکمیل شود .

          چه زیبا سروده شاعره فرهیخته ومعاصرسرکارخانم سیمین بهبهانی :        

دوباره میسازمت وطن ... اگرچه باخشت جان خود

ستون به سقف تومیزنم ... اگرچه با استخوان خود

 ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 اکبر چالیک بیست و پنجم بهمن نود دو شمسی شیراز

رخت جنون

رخت جنون

 دلا  زخم بسیاری از هجر  ، ما خورده ایم ...   از اینرو همه روزو شبها ، دل افسرده ایم 

  

از  آن   دم،  که     دیدار     لیلی   میسر    نشد ...     همان لحظه رخت جنون را به تن کرده ایم

 عکس عاشقانه لیلی و مجنون 

اکبر چالیک

بیست وچهارم بهمن  نود  و دو شمسی  شیراز

تا بنده نشویم    ، تابنده نشویم   یعنی چه ؟

بسم الله النور

 تا بنده نشویم ، تابنده نشویم  یعنی چه ؟    

طرح سئوال ازآقای فرهاد سلیمی (محبوب حق)

 جواب در حد بضاعت ازاکبر چالیک( آشنای دل )

  برای بنده شدن ابتدا با ید خود را شناخت و بعد خالق را، که درگذراز وادی خودشناسی

 اگرجستجوی خدا وایمان واقعی دروجود انسان متجلی شود وآدمی با غلبه برنفس اماره

و دوری ازشیاطین با تمام وجود توحید را فریاد کند ، خداوند عزوجل نورایمان واقعی را

دردل وچهره مومن متجلی میسازد .

سالک اگربنده شد وآدم شد حتما تابنده هم خواهد شد.

 دلیل واضحی دارم،چون سالهای زیادی،با دوستانم که تک تک در جبهه شهید شدند

  روزوشبها را گذراندم و روزی که قراربودآنها شهید شوند هم چهره وهم اعمالشان 

  به گونه ای منوربه انوارذات اقدس الهی شده و چهره ای آسمانی پیدا میکردند

  که به قول بچه قدیمیای جنگ ، نور بالا میزدند

  لازم به ذکر است نه تنها در دوران جنگ حتی برخی افراد عادی ومتقی درشهرها

را نیز بارها چنین مشاهد ه کرده ام ،که هم بنده خالص خدا شدند هم تابنده شدند و

 هم اکنون یادشان آرامش بخش و راهنمای دلهای مومنین به خدای واحد میباشد و

 درجوارحق تعالی چون شهیدان خدایی به استناد قرآن روزی میخورند .

   به قول خواجه ی اهل راز، حافظ شیرازی :

 در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن ....شرط اول قدم آن است که مجنون باشی  

  هم دعا گوی شما انسانهای اهل دل هستم ،هم التماس دعا دارم 

 عکس گیگ | آپلود عکس رایگان 

اکبر چالیک بیست و چهار بهمن نود و دو شمسی شیراز 

(اینترنت ایران) طنز جهت سرعت و قطعی زیاد

( اینترنت ایران) 

 

اینتر نت   ایران  همه   چیزش  عالیست ... هم خوشگل و زیبا  و همش بی حا لیست

 

هر     لحظه        کند  قهر      و نمی آید         باز ...با  این  همه قطعی   چه امیدی   باقیست

 

اکبر چالیک بیست و چهارم بهمن نود   و  دوشمسی

لطف یار

موسوعة فواصل البسملة لمنتديات فاطمة

لطف یار

چه کردی با دل بیمارم امشب

که گردِ خانه ات تب دارم امشب

طواف چشم مست و جعد گیسو

چنانم کرده چون بیدارم امشب

دمادم می زنم فریادت ای یار

به یک جرعه،دگرهشیارم امشب

بیا ،دل بی تودرمیقات راه است

صفایت طالب و دل زارم امشب

 به مروه سخت درافتان و خیزان

ندانم سعی و خواهش دارم امشب

خرابم کن،بسازم،آتشم زن

که پیش روی ماهت،خارم امشب

صبوحی باده ای، جامی ،شرابی

که اندرمستی ام شک دارم امشب

مجال صحبتی ،شوقی، نگاهی

که من مشتاق لطف یارم امشب

دلا دل بی تو دربند وخراب است

بیا من عاشق و غم دارم امشب   

ندارم تو شه راهی، بی پناهم

سرودی تازه بر لب دارم امشب

صبااز ره رسید این مژده را گفت

که  دادی  رخصت  دیدارم  امشب  

به گوشم  میرسد  پیغام دلد ار

بیا سالک که من هم یارم امشب

 تقدیم به آنها که در طواف کعبه ی دلها، ندای لبیک و اجابت 

 حضرت حق را با گوش جان میشنوند


اکبر چالیک بیست و سوم بهمن نود و دو شمسی شیراز  

شعر ناب

شعر ناب

 مرا ای صنم،یارو شعرو شراب آرزوست

 دمی تا رسیدن ، به حال خراب آرزوست

 

  اگر جان دل ، آرزویم  محال است  و بس

  چشیدن زسرچشمه ی، شعرناب آرزوست

۩۞۩  سلام عزیزم خیلی خوش آمدی تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩ای مرغ سحرعشق زپروانه آموز
که آن سوخته را جان شدوآواز نیامد

اکبر چالیک بیست وسوم بهمن نود و دو شمسی

وفات حضرت فاطمه معصومه (س)تسلیت باد

 
 معصومه (س) تفسیرمعصومیت است که روزگاری درمدینه طلوع کرد،
معصومه(س) اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها،
معصومه(س) تفسیر بلند تبعیت است از ولایت
معصومه (س) قصه بلند مدینه تا مشهد است
معصومه (س) فلسفه شیدایی است و غزل ماندن و بودن،
معصومه (س)نگین ایران است که در قم، شهر اقامه می درخشد
معصومه (س) ترجمان بلند عاشوراست و قصه ی با زینب همسفرشدن

 با تشکر از سرکار خانم معصومه نورخواه مدیرسایت

http://masoomtaren.blogfa.com/

عاشقم برهمه عالم...که همه عالم ازاوست

خاطرات یک زخم خورده ی عشق (8)

 

      _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

                            خاطرات یک زخم خورده ی عشق (8)

 سلام بردوستان مهربان و با صفا

 عزیزان آنچه که امروز به رشته ی تحریردرمیآید، گوشه ای از تاریخ حقیقی ایران

زمین این بیشه ی شیران است ، که مردانش برای حفظ تمامیت ارضی و حفظ ناموس

ودین خدا از جانهای خود گذشتند و داغشان را بردل ما گذاشتند،اما در این میان هم

عده ای استفاده نابجا کردند و خطا کردند اما اصل دفاع ازمیهن و حفظ خاک را که

نمی توان زیرسئوال برد ، وما همواره برای آنها که رفتند، تا ما امروز را داشته

باشیم باید احترام بگذاریم ،چون بهترین وشایسته ترین کاررا آنها انجام دادند و

ازسرمایه ی جان خود مایه گذاشتند، پس برمافرض است که صورت مسئله را بخاطر

 خطاهای بعضی فرصت طلبان پاک نکنیم و یاد و خاطره آن عزیزان پر کشیده به

 ملکوت را زنده نگه داریم که کاری بسیار شایسته است .

 درقسمت قبلی خاطرات یک زخم خورده ی عشق به نحوه ی آشنایی و جانبازی شهید

 والامقام حسین ارقمی پرداختم وناگفته نماند که دردوران جانبازی تا شهادت ایشان

بسیارصبوروهمچنان خنده برلب داشتند یادم میآید که با تلاش ورفت وآمدهای بسیار

 بعد از مدتها که با ویلچر،و یک همراه جابجا میشد،بالاخره بنیاد جانبازان با پیگیری

 زیاد خانواده، یک دستگاه موتورسیکلت سه چرخه کابین دارکه خودش بتواند با دست

آن را هدایت بکند برایش تهیه کردند واز گوشه نشینی در خانه نجات پیدا کرد و تازه

چندین بارهم به مناطق جنگی جهت بازدیدهم رفت وبه بچه هاروحیه میداد.

یادش بخیر،وقتی برادرم حاج اصغرکه جانشین مهندسی جهاد فارس، دراواخر سال ۶۵

 درشلمچه با آسیبهای جدی جانبازهفتاددرصد شد ودربیمارستان نمازی شیرازبستری

بود،بارها با همان وضعیت جسمی، به ملاقات حاج اصغرکه رفیق فابریکش بود،

میرفت و بهش روحیه میداد،اما ازطرف دیگر خودش رفته رفته ابتدا زخم بسترگرفت

و بعد ازآن دو کلیه اش از کارافتاد و باز هم صبوری میکرد تا اینکه بحث پیوند کلیه

هم پیش آمد که بعلت ضعف بنیه وعدم کشش جسمی بعدازسالها تحمل دردهای

طاقت فرسا به لقاء اله پیوست وعند ربهم یرزقون شد وداغش را به دل همه ی

بچه های قدیمی مهندسی رزمی جهاد فارس گذاشت .

 آری اونیز رفت و مارا با صدها خاطره تنها گذاشت و آرزو به دلمان ماند برای دیدار

 مجددش با لب همیشه خندانی که تاآخرین لحظه آنرا حفظ کرد و با صلابت شهید شد .

 چندی پیش هم که مصادف با سالگرد شهادتش بود پدربزرگوارو برادرانش بچه های

 بال وپرشکسته وازقافله شهدا عقب مانده را گرد هم جمع کردند وعلاوه بر خواندن

زیارت عاشورا و نوحه وسینه زنی،من نیزشعرجهادی مرد سنگرساز خیبررا خواندم 

که آنرا برای شما  درذیل همین خاطره می نویسم .امید که خسته نشده باشید ،تا قسمت

بعدی از خاطرات یک زخم خورده ی عشق ، همه ی شما را به خدای بزرگ می سپارم .

 فقط یادمان باشد که ما مدیون خون شهداهستیم . یاحق والتماس دعا ی فراوان

 جهادی مرد سنگر ساز خیبر

دلا  فریاد کن تا روز محشر ...بسر آمد چو عمر یار دیگر

جوانمرد و دلیر پهنه ی رزم ...جهادی مرد سنگر ساز خیبر

 به فجرهشت او با عشق حیدر... سجودی کرد برتقدیر داور

 حسین جانبازعشق وعهد مستی...شد اینک رهسپار ملک  دیگر

 فراقش بردلم سنگین تراز کوه ....خدایا چون شد او فرسوده پیکر

 دریغا در شباب عمرش بسرشد...فروشد ماتمش در دل چو خنجر

 فتاد آتش به جانم تا دم مرگ.... برون هرگز نشاید یادش از سر

وفا هرگز نباشد این جهان را ...ندارد سالک اینجا یار دیگر

به یاد مرد سنگر ساز خیبر....دلا  فریاد  کن  تا روز محشر

بیاد سنگر ساز بی سنگر (جانباز شهید حسین ارقمی) از فرمانده هان مهندسی جنگ 

جهاد فارس درطول هشت سال دفاع مقدس

روحش شاد وراهش پر رهرو باد

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

   اکبر چالیک بیست ویکم بهمن نود و دو شمسی شیراز 

این سبد گل تقدیم به دوستان آشنای دل

این سبد گل تقدیم به دوستان آشنای دل
 
تصاویرشباهنگ Shabahang Pictures

تشته ی دیدار

فواصل البسملة (بسم الله الرحمن

تشنه ی دیدار

 امشب ای مه،به غمت سخت گرفتارشدم ... فارغ از  بندِ هوا  بیدل  و  بیمار شدم

 

شورعشقت به سرُ وباده ی نوشین درکف...دم به  دم در پی ات افتاده، دل آزار شدم

 

مهرتو برده دل ودین زکفم تاشب وصل ...چاره ای ساز که من تشنه ی دیدار شدم

 

خنده ام نیست به لب، تا نگری بر من زار... بطلب جان که دگر وارد این کار شدم

 

واعظِ شهر،مرا دید و دراین را ه نبود ...بی  خیال از همگان مست رخ  یار شدم

 

فرقت ای یار بسرکن که من اندر پی تو...تا  سحر سخت  جفا  دیدم  و هشیار شدم

 

سالک این نامه به خون جگر،آراست کنون ...واقف از راز نهان  در پیِِِِِِِِ  دلدار شدم

  

 غزل تشنه ی دیدار ، در استقبال از غزل معروف امام خمینی(خال لب) سروده شد

  اکبر چالیک بیستم بهمن نود و دو شمسی شیراز 

اشک های نیمه شب

تصاویرشباهنگ Shabahang Pictures

اشکهای نیمه شب

 درنگاهت جان من، صد آينه تفسير شد 

 قلب اين آواره هم زین موهبت تسخيرشد

 

اشك هاي نيمه شب،شد ياور مشتاق تو 

خواب اين ديوانه دیدی عاقبت،تعبيرشد

  

در فراقت ناله سردادم دلا، تا صبح نور 

 تا درآخر نام پاکت ، بردلم  زنجیر شد

 

 بي نگاهت دلبرا، تنهاي بي انديشه ام 

 نقش رويت تا سحر،براین دلم تصويرشد

 

اي گواه بهترين احسا س ِمن در زندگی 

شکرحق گویم که آخر،عشقِ ِمن تفسيرشد

 ۩۞۩  سلام عزیزم خیلی خوش آمدی تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩خوش آمدید عزیزم.نظر یادت نره !

اکبر چالیک بیستم بهمن نود ودوشمسی شیراز

کوچه باغ آرزو

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

کوچه باغ آرزو

صد کوچه باغ آرزو، رخنه ی این دل سالک است

 یا دی ز لحظه ها ی جستجوی این دل سالک است

 

کجا ست  دلا  مجال  گفتگو، که  شرحِ  قصه  کنم 

دیدار یک کوچه باغ ، آرزوی این دل سالک است

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

اکبر چالیک بیستم بهمن نود و دو شمسی شیراز

میلاد امام حسن عسکری (ع)مبارک باد


خاطرات یک زخم خورده عشق(۷)

     خاطرات یک زخم خورده عشق(۷)
 

در قسمتهای قبلی خاطرات، بعد از بحث مفصلی که با یکی از همرزمان دفاع مقدس

داشتم به این نتیجه رسیدیم که اگه دستاوردهای ارزشی خودرا حفظ نکنیم قافیه را

 باخته ایم وهمه ارزشهای دفاع مقدس راازدست داده که بدان مرگ هویت میگویند

در این قسمت به بحث زنده نگهداشتن یاد شهدا که کمترازخود شهادت نیست خواهم

پرداخت وبرای این منظور باید به سالها پیش یعنی قبل ازعملیات بدردرسال ۱۳۶۳

گریزی بزنیم که آغازآشنایی من با سنگرسازبی سنگرجانبازوالامقام قطع نخاع

جهادگرشهید حسین ارقمی است ، که من در محوری بنام جاده امام رضا و در

مقرمهندسی رزمی شهید مفقودالاثرحاج احمد پورمیدانی مشغول خدمت بودم و

بنا برنیازمرا به مقر پنج کیلومتری خرمشهر فرستادند که آنجا با آچارفرانسه

جهاد فارس و جوانمردی همه فن حریف با جثه ی ریزونهیف ولاغروهمیشه خنده

برلب آشنا شدم که بعدا فهمیدم پدرو دوبرادر دیگرش هم درجبهه هستند و مشغول

خدمت صادقانه در جهاد فارس بودند ناگفته نماند که حسین رفیق شفیق برادرم

حاج اصغربود که مسئول مقرومحورعملیاتی مورد نظروماموربه تیپ الغدیریزد

بودیم که در شرق پاسگاه زید ودرکناردژ مرزی معروف رمضان که بعدازعملیات

رمضان از سال ۶۱ تا ۶۳ توسط عراقیها زده شده بود و تعداد زیادی از پیکرهای

شهدای عملیات رمضان نیز بعدها درآنجا تفحص شدند و به آغوش خانواده های

چشم انتظارشان بازگشتند. 

یادم میاید که درشعری اورا جهادی مرد سنگرسازخیبر خطاب کرده بودم چون وی

 پس ازرشادت زیاد درجزایرمجنون یک بارمجروح شده بود که تعدادی ازهمراهان

اودرهمان لحظه شهید شده بودند اما خداوند اورا برای امتحانی بزرگ درعملیات

والفجرهشت درسال ۶۴برگزیده بود که بعد از گذرازاروند رود وانتقال دستگاههای

مهندسی به فاو درمسیررفت و آمدهای به خط مقدم در یکی از مقرهای مهندسی

براثر اصابت ترکش به کمرش به درجه ی جانبازی نائل آمد و پس از انجام چندین

عمل ناموفق برروی کمرش،کاملا یک جانباز قطع نخاع شد.وازآنروزبرگ جدیدی

 از زندگی با شرایط خاص برای آن جانبازشهید والامقام و صبورورق خورد. 

امیدوارم تااین لحظه خسته تان نکرده باشم درقسمت بعدی خاطرات یک زخم خورده

به زندگی آن عزیزدردوران جانبازی تا لحظه ی شهادت خواهم پرداخت . 

  

اکبر چالیک نوزدهم بهمن نود دو شمسی شیراز 

یار دیرین

                                                                              یار دیرین                                                                                                                    

سلامت میکنم ای یار دیرین  .... رفیق  روزهای خوب و شیرین

بگوبینم چطوره حال واحوال .... منم سالک هوا خواهت به هرحال

سلام کردم که من هستم بیادت ....ز دل  بیرون نمیره آن صفایت

 توخوب ومهربون وبا وفایی .... بدان ، با یاد خوبت  پیش مایی

 نمیره  یادت  از قلبم  فلانی  ....الهی که دو صد سال زنده مانی

تقدیم به تمامی دوستانی که به بنده لطف دارند و مرتب به کلبه ی آشنای دل سر میزنند

   

   اکبر چالیک هیجدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

در پناه عشق دلبر

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

     در پناه عشق دلبر

 عشقت آمد باردیگردروجودم جان گرفت

 درشب ناباوری هم دین وهم ایمان گرفت

 

لب به لب بنهاده تا عرش از پی آن نازنین

در کویرجان به لطفت قطره ای باران گرفت

 

در شب غم شورشی افتاد در هفت آسمان

جام راازحضرتش با دیده ی گریان گرفت

 

جان دمید ازنو بدل ازبوسه ی شکرلبان

در پناه  بوسه هایش  قدرت ایمان  گرفت

 

قسمت ما را ببین لطف خدا یی را چنین

کز نگاه چشم مست دلبر مستان گرفت

 

شورشی کز روز اول بر دلم  افتاده  بود

حاجتش را عاقبت درکلبه ی احزان گرفت

 

گردش  این  روزگار و چرخش دور زمین

 طاقت صبر و تحمل از تن و از جان گرفت

 

مهر  ایزد را  طلب تا موعد  دیدار دوست

 وعده ی جام الست از ساقی مستان گرفت

 

شرم  دارم  ز آن نگاه  پر ز معنی  تا سحر

چونکه طاقت را زدل درموسم هجران گرفت

 

در پناه عشق دلبرمیزنم فریاد حالا بشنوید

 سالک امشب با نگاه وجام ساقی جان گرفت

  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

اکبر چالیک هیجدهم بهمن نود ودو شمسی شیراز 

(برگ سبز است تحفه ی درویش)

(برگ سبزاست تحفه ی درویش)

خانم مدیر

                  مدیر گرامی کجایی سلامُ علیک                  
چواهل دل وباصفایی سلامُ علیک

 ببین سالک این راه گم کرده است
 چراغ رهی گو کجایی سلامُ علیک

   راوی(میثم اسکندری) 

 سلام راوی بگوحالت چطوره ؟

بگو بینم که احوالت چطوره ؟

  منم سالک هواخواهت زشیراز

نگفنی عصر داستانت چطوره ؟

 مسافر

 مسافرمی کنم حالا سلامی ...ز احوالم  بگویم با  کلامی

  منم چون سائلی ازشهرشیراز...به آقا کن، تو جای ما سلامی 

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا (ع)

جناب فرهاد سلیمی 

برادر سلیمی کجایی که یادت بخیر
عزیز دلی گو کجایی که یادت بخیر

ببین سالک بینوا هم بیاد شماست
 بفریاد ما رس کجایی که یادت بخیر

صدای پای باران (بانوی آذر)

   این صدای پای باران است که بگوش میرسد
 هوای دل ابریست ، که صدایی بگوش میرسد

به آسمان بگو ببارد که دلم باز غم گرفته است
بانوی آذرکجاست،انگارصدایی بگوش میرسد
 

شوریده( محمد رضا مومنی)

جناب مومنی ما مخلصیم باز
رفیق خوب و یاری مفلسیم باز

دلی سالک بسوی دوست داریم
میان دسته گلها چون خسیم باز

انتظار فرج(خانم شوق انگیز)

 چه شوق انگیز میخوانی، تو از هجران آن مولا
 چه شوق انگیز می دانی ، تو از فقدان آن مولا

 بگو با او غم هجران،که چشما نی به در مانده
 چه خوش آندم که پایان میرسد، هجران آن مولا

 

 اکبر چالیک هیجدهم بهمن نود دو شمسی شیراز

او میآید و چشم و دلها به قدو مش روشن میشود

یک صبح جمعه میآید،چشمها ودلها به قدومش روشن میشود وپایان یک عمرانتظار


فرانشیز نگاه

فرانشیز نگاه

فرانشیز نگاهت آنقدر گران و کمرشکن بود که ضربان تندقلبم را بر روی صفحه ی

 نمایش زندگی و افزایش درجه ی جیوه ی وجودم را در دستگاه حرارت سنج روزگار   

 مشاهده نکرد و مرا به استقبال غسالخانه ی خصوصی دل برد.

 آه از نرخ حق العمل لبهایت ، که در بحرانی ترین لحظات احتیاج دلم،حتی برای

لحظه ای کوتاه نیزگشوده نشد تا در واپسین دقایق زندگی چون یک شوک الکتریکی،

احیا گر عطوفت و چون آمپول احیای قلبی، شاه کلید تمام قفل های شعورومعرفت

انسانی گردد. و بدین گونه مرا تا ساحل امید،با تراول چک سکوت،به حسابداری

بیمارستان دلها  رهنمون باشد تا درهنگام ترخیص ، شاهد خنده های تمسخرآمیز

تودرکنارنگهبان دلسنگی وغرور وعوارض بعد از بستری و افول ستاره انسانیت 

 وهمچنین مرگ گلهای عافیت در سرزمین بی عاطفه ها نباشم.

 حال با حسی شاعرانه،با امید فراوان،در گرمای وافرهستی بخش جهان،

 آب میشوم تا سرود زیبای تداوم زندگی را در این سوی دیوارهای نگاهت در

  آیینه ی زمان چون رودی جاری برایت زمزمه کنم و تو را از زلال بودن زندگی

  و توانمندی معجزه گر هستی در جراحی قلب های عاشق،بدون پیش پرداخت

 و فرانشیز آگاه سازم و بگویم که من هنوز به عشق دیدار دوست زنده ام . 

   امضا: بیمار سعادتمند

 

 اکبر چالیک هفدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

خاطرات یک زخم خورده ی عشق (6)

خاطرات یک زخم خورده عشق (6)

  دوستان سلام درادامه خاطرات یک زخم خورده عشق میخواهم شما را به سالهای

(۶۴-۶۵) ببرم ، اونم بعد ازعملیات والفجرهشت ودرفاو.امید که عبرتی باشه برای

 امثال خودم که بال و پرشان شکست و زمینگیر شدند ومدام غصه میخورند .

 همین امروزکه یک مورد امربه معروفی پیش اومده بود یکی ازعزیزان گفت : 

بعضی آدمها رو باید رها کرد به حال خودشون اما من میگفتم زمینه رشد و تعالی 

برا هربنده ی خدا وجود داره یا به قول معروف واسه هر آدمی خداوند مهربان یه

 راهی برای هدایت و رسیدن به کمال گذاشته است واین در سیره ی انبیاء و امامان

 واولیا ءالله کاملا نمایان است ودرهمین حال وهوا بودم که منهم یاد یه خاطره زیبا از

 یک سنگر ساز بی سنگربنام شهید عباس امامعلی افتادم که :

 راننده لودر مهندسی جها دفارس بود و از قضا در فاو من مسئول مقر مهندسی اونا 

بودم ایشان در برخی از مسائل شیطنت و سهل انگاری میکرد و من دائم با او صحبت

 میکردم  یک روز که وقت پروازش رسیده بود که البته روز خاصی هم بود و از

قرارگاه کربلا واسمون ناهار فسنجون با نوشابه و سالاد سفارشی آورده بودند

 و بچه های تبلیغات هم یک فیلم قشنگ  ویدئویی کمدی لورل و هاردی رو بعد از

 ناهاربرای بچه ها به نمایش گذاشتند.

البته من میبایست ازچندین ساعت قبل یعنی از وقت اذان صبح اون روز که بچه های

مقرمهندسی رو واسه نماز صبح صدا میزدم این خاطره رو شروع میکردم.

عباس زودتر بیدار شده بود ورادیووبلندگو را روشن کرده بود تو نمازخونه جانمازها

رو پهن کرده بودوبعد از پخش اذان ازبلندگو،خودش بلند شد ورفت دوباره بچه هارو

 واسه نماز جماعت صدازد و شروع کرد به اذان خواندن واسه نماز جماعت بعد از

 زیارت عاشورا و برگشت اکیپ مهندسی از شبکاری در محورعملیاتی فاو ام القصر

 که جاده شنی با خاکریز میزدیم ، سفره صبحانه رو خودش پهن کرد و پذیرایی کرد

و با بچه های مخلص تدارکات همه چیزرو جمع و جور کرد حتی دیدم  نمازخونه روهم

جاروزد وبعدش بهم گفت که : من امروز خیلی کار دارم و حتما شب منو به خط بفرست

یک شب استراحت کردم و میخواهم خدمت کنم . من با تمام وجودم برق نگاهش را

متوجه شدم چون تجربه ی قبلی دوستان شهیدم رو که قبل از شهادت، نور بالا میزدند

 رو یادم بود.

نگاهی عمیق بهش کردم و دیدم اون حواسش جایی دیگه است تو مقرهرکاری از دستش

برمیآمد اونروزانجام میداد،وقت نماز ظهروهمچنین ناهار که تعریفش رو کردم هم بسیار

 زحمت کشید و حتی به کمک بچه های آشپزخانه کلی ظروف رو شست وتعداد زیادی

فانوس روکه واسه تعیین جهت در موقع شبکاری بچه های مهندسی مورد استفاده قرار

میگرفت را تمیز کرد و نفت کرد و اون شب جمعه نمازودعای کمیل هم خواند و کارهای

مربوط به شام وشستشوی ظروف رو هم دوباره انجام داد و بازبهم یاد آوری کرد 

امشب  من حتما باید برم خط  مقدم با لودرکار کنم دیشب هم نرفتم و استراحت کردم .

لازم به ذکر است چون اون روز زیاد کارکرده بود باید استراحت میکرد و نیروی

جایگزین هم داشتیم که بره خط مقدم واسه کار مهندسی رزمی، اگه یادتون باشه گفتم که 

 ما درمحور فاوام القصر جاده شنی میساختیم ودوطرفش هم خاکریز میزدیم تاازترکش

خمپاره ها و توپ و تیرمستقیم دشمن ، نیروهای مستقردر خط مقدم روحفاظت کنه و

 ما  شبانه جهت  ایمنی یگانهای رزمی مستقردرمحورعملیاتی این کاررا انجام میدادیم.

خلاصه اون شب آتش دشمن در حین کار بچه ها درخط مقدم زیاد شد وعباس عزیزدر

 حین کارضمن اصابت ترکش به بدنش به گوشه ای افتاد و بخاطر تاریکی شب لودراز

 روی جسم مطهرش رد شد و ازاون به بعد آسمونی شد و داغش به دل همه ی ما

 موند و به این نتیجه رسیدم که باید به قدرت خدا درهدایت و حمایت و رشد و بالندگی

فکری انسانها حتی تا لحظه ی پروازایمان داشت .

 وقتی بچه ها از پشت بیسیم  شهادت عباس امامعلی را اعلام  کردند ، همش خاطره

اون شهید رو از اذان صبح تا اصرارش به رفتن به خط و خدمات فراوانش قبل از

شهادت و تغییردررفتاروکلامش رو با خودم مرورمیکردم وغبطه میخوردم که ایکاش

منهم مثل او سبکبال پرواز کرده بودم .

اونهم چه زیبا وبا اخلاص ومظلومیت غیرقابل وصفی که من ازاون شهید دیده بودم

بله عزیزان اینهم یه خاطره تلخ و شیرین واسه شما مهربانان اگه ناراحتتون کردم

منو ببخشید ، خاطره هشت سال دفاع مقدسه وقصه ی پرواز رفیقان از بند دنیا.

تا قسمت هفتم خاطرات یک زخم خورده ی عشق، حق نگهدارتون والتماس دعا .

 

عجب جانانه خندیدی

  میان ماندن و رفتن ، تو رفتن را پسندیدی

 به وقت دیدن جانان، عجب جانانه خندیدی

 دلم آتشفشان غم ، اجل آتش به جانت زد

 فدایت ای گل رعنا،چه شد مردانه خندیدی

 ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

اکبر چالیک هفدهم بهمن نود دو شمسی شیراز

یا اباصالح المهدی ادرکنی

فواصل البسملة (بسم الله الرحمن

گدای رویت

گدای رویت

جانا بیا توما را،درعشق خود فنا کن

با آن نگاه خوبت،تشویش ما دوا کن

 

ای خوبرو که ما را،بردی تو دین وایمان

لطفی نما دراین ره، شوری دگربه پا کن

 

ای روی ماهت ایمن،ازهر گزند دشمن

 ما را در این زما نه،ایمن زهر بلا کن

 

ازدوریت مه من،شد شادی از کف من

عشق تو دردل من ، یکدم مرا صدا کن

 

برخیزو بنگراینک،این کشته ی نگاهت

با بوسه بر لبانت ، ما را زغم رها کن

 

بنما تو گیسوانت، بر این گدای رویت

امشب مرا به وصلت،از بهرحق رضا کن

 

دردل بود که ای مه،آیم به سوی ودرگه

در شام ودر سحر گه،یکدم مرا دعا کن

 

ازعشقت ای پریچهر،تیره است روزگارم

مشتاق درگهت را ، از این سرا سوا کن

 

سالک بگیر جامی،دردست و مهتری کن

مطرب بزن نوایی ،این غصه را رها کن

اکبر چالیک شانزدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

شبکه ی جهانی ارتباطات

شبکه جهانی ارتباطات

 آیا میتوان پیشرفت دنیای امروزی را با امواج خروشان شعر و شعور پیوند زد و فریادی رسا در

این روزگار آفت زده برای نجات انسانها سر داد؟

آیا میتوان در چهار چوب اصالت خویشتن بود و در قرن اتم با اینترنت این تکنولوژی و ابزار برتر

ارتباطات، سخن عشق و محبت را به رسم دوستی با فرمانی سریع در رایا نه ی دلهای جهانیان

جستجو کرد و بذر انسانیت و تکامل بشری را کاشت؟

ای دوست مخاطب این متن ویا گیرنده ی ایمیل(email)، در اولین قدم به سوی مدرنیته شدن

با توجه به بعد مسافت بین دلها ...........ویروس موجود در دیسک سخت دل أدم نماها،

 کارت حافظه ی آرزوهای مرا فرمت کرد و در این راستا همه ی فایلهای عشق زلالم راحذف کرد.

این امر آنقدرسخت و شکننده بودکه حتی پس از نصب سیستم عامل و بوت شدن و کپی مجدد

فایلهای امید وآرزوی نزدیکی قلبها،باز در هنگام استفاده ی کاربران پیغام خطا(eror)می داد و

انگارکه به ویروس بی هویتی و کسالت روح در عصر گفتگوی تمدن بشری گرفتار شده بودم.

حتی پس از زحمت بسیار،با پیشرفته ترین نرم افزارهای ضد ویروس موجود در دنیا ، باز هم

نتوانستم آن راپاک کرده و بروز کنم تا ارتباط لازم را با شبکه ی جهانی دلها برقرارکنم.

پس از لحظه ای درنگ با خود گفتم بهتر است از طریق ابزاری کار آمد چون موبایل وارد عمل شوم 

که پس از چند ثانیه در مقیاس زمان،بر بال موج آرزو،ندایی را شنیدم که:

 با رمز و راز ،ولی درهاله ای  از نیاز چنین می گفت:

گوش دل بعضی ها بخاطر انگیزه های شخصی برای شنیدن نغمه های عاشقانه ی انسان مشرقی

در قرن بیست و یکم تا اطلاع ثانوی کر است!!!!!!

لطفا مجددا شماره گیری نفرمایید...............

اکبر چالیک پانزدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

سفره ی دل

سفره ی دل

   باز ميخواهم برایت، سفره ي دل وا كنم 

 اين دل بيچاره ام را ،نیمه شب رسوا كنم

 

باز ميخواهم که ا ز مردان  حق  يادي كنم 

 واژه ی عشقِ و رهايي را  کمی معنی  کنم

 

 حاج عمران یا که لولان و کلاشین را بنالم

 شهرخون ومارِِِِِِِد و کارون و از دريا بنالم

 

عین خوش با دشت عباس و زُبیدات عراق(۱)

 نفت شهروقصرشیرین، قصه ی درد و فراق

 

فجر اول  تا دهم ، بیت ا لمقدس در بلا

 نا له های نیمه شب ، فتح ا لمبین و کربلا

 

 ياد سوسنگرد و چزابه  دلِِِ ِ من را ببرد

 عاشقي ، دركنج  خانه ازغم  یاران بمرد

 

 آب دجله درخرو شي عاشقان را غرق كرد 

 روزگار بعدِ  جنگ اي دوستانم  فرق  كرد

 

 مست بوديم از شرابِ ناب وعرفان خدا 

 روزگا ری زنده  بوديم  با  شهيدان خدا

 

  ناگهان درنيمه شب بانگ جرس فرياد كرد 

 نردبانِ  آسمان  بشكست  و دل فرياد كرد

 

عاشقان خسته دل، يكباره سرگردان شدند

نا نجيبان  مظهر ايمان و از مردان  شدند

 

  واي ديگر فرصتي از بهر يك جبران نبود 

   اين سخنها  مرهمي بردردِ آن هجران نبود

 

 زندگي بسياربرما سخت و سنگين گشته بود 

 سفره ي نامردمان هم خوب رنگين گشته بود

 

هرکه سازی از برای جمله خویشان كوك كرد

 ياد شيران و شهيدان كرد و بس نا كوك كرد

 

 هيچ  نا اهلی  دگر در خاطراتم  زنده نيست

 بیدلی،انگار با اين خسته ي درمانده نيست

 

واي ديگردرد و رنجٍ و خستگي جانم گرفت 

 ناله ا م در نیمه شب ، زنگار ايمانم  گرفت

 

 من چرا اينجا چنين تنها  شدم بي سرنوشت 

 بي عذابِ بعدِ مرگ و دردِ دوري از بهشت

 

 با را لها  سرنوشتم  چیست؟ حالا خسته ام

 از فريب و خدعه و  شرح ِ عقايد  خسته ام

 

 ياوري كن اين خراب خسته را در اين جهان 

  جسم و جانم را رها كن جان زهرا زين جهان

 

طالب قرب تو هستم بيش از اين خارم نكن 

دلبرا باردگردر پنجه هاي شب گرفتارم نكن

 

ناله ام بشنو  تو ياري كن مرا تا روز حشر

 نشكنم  پيمان خود را من دگر تا روز حشر

 

رخصتی فرما که خود را نيمه شب رسوا كنم 

واژه ي عشق و رهايي را  كمي  معنا  كنم

(۱) زُبیدات عراق=منطقه ای عملیاتی بنام تپه های زُیبدات بعد از نفت شهرنزدیک تپه ۱۰۰ تا پل شیخ شنبه درعراق

  

 تقدیم به آنان که برای نجات ایران زمین در آسمان رهایی پرگشودند

و آسوده خاطرعندربهم یرزقونند

اکبر چالیک چهاردهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

شبی با قرآن

    

 وَ أَمَّا مَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صلِحاً فَلَهُ جَزَاءً الحُْسنى وَ سنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسراً(88)
  
 و امـا کـسـى کـه ایـمان بیاورد و نیکو کردار باشد اورا نیکوترین اجر باشد .

و ما امررا براوسهل و آسان میگیریم(۸۸)  سوره کهف آیه ۸۸

  (قرآن عثمان طه ترجمه مرحوم الهی قمشه ای)

 وقتی هر کسی کار خوبی انجام داد از جانب خدا اجری به او داده خواهد شد وما نیز

بایداز وی قدردانی کنیم به استناد قرآن مجید و لاغیر.

 قلم اصیل و روان وبا قداست وامورخیراز جمله آموختن علم وعمل به آن و ازاین

قبیل اعمال ، بجز نشاندن مهرومحبت به دلهای تشنه ی معرفت انسانها  نیست و

آدمی را وا میدارد تا مرا تب اظهار تشکر و قدردانی خود را به آن اهل دل ابرازکند .

 پس جمله ی مولا علی ع که میفرماید : هرکسی کلمه ای به من بیاموزد تا آخرعمر

 مرا بنده ی خویش کرده نیز از بابت قدردانی مقام استاد نیکوکاری که ، با عشق

مراتب کمال را برای بندگان خدا فراهم میکند در این زمینه صادق است .

 

 اکبر چالیک چهاردهم بهمن نود و دو شمسی شیراز           

خورشید آل طاها

خورشید آل طاها

 

ای خورشید آل طاها ، کدام روز طلوع میکنی

سخت است انتظارآقا، کدام روز طلوع میکنی

****

در پرتو نام تو آفتاب،رخ مینماید زمشرق نور

ای برترازهزارآفتاب ،کدام روز طلوع میکنی

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

اکبر چالیک چهاردهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

رقص واژ ه ها

 رقص  واژ ه ها

 

دم عیسایی ات ، دل زنده ام کرد 

به رقص واژ ه ها،مهمانی ام  کرد

ببین جانا ، که آن   لطف کلامت

به سرفصل غزلها راهی ام کرد  

 

  

  اکبر چالیک چهاردهم بهمن نودو دو شمسی شیراز 

گل بی خار کجاست ؟

گل بی خار کجاست؟

اکبر چالیک چهاردهم بهمن نود و دو شمسی شیراز 

نردبان عشق (خاک من ایران)ویرایش جدید

نردبان عشق  

( خاک  من  ا یران )


 سرفرازی عاشقم ، آواره ام ، درمانده ام ،  از خیل یاران مانده ام

 

 با دو بال زخمی  امشب ،عاقبت جامانده ام

   

 سالک مولای درد م، همره مردان مردم ، دردمندی آتشینم ، من همینم

  

 من پشیمان نیستم ، سر در گریبان نیستم ، با شجاعت، لحظه ای زاروپریشان نیستم

  

فارغ از نامردمی ها ، در پی کسب در آمد نیستم

 

  آتشی درسینه، دارم موج بی پایان عشقم،همچوفرهادغریبم، ریشه دارم، درزمینم

  

من گواه اوج عشقم ، رهرو مولای عشقم ، طالب بوی بهشتم ، نیک باشد سرنوشتم

 

  درعبور خاطراتم ، ناله ای در سینه دارم  ، بی شکیبم ، بی حبیبم ، در پی یاری طبیبم

    

در شبستان خیالم ،عزم بالا کرده بودم ، خاک بودم

  

درخیالی خام بودم وای برمن خواب بودم

 

  فرصت از کف ها برون شد ، هر دو بالم غرق خون شد 

  

 اشک چشمم سرنگون شد ، معنویت واژگون شد

 

   چشمه بودم ، آب بودم ، گوهری نایاب بودم، روشن از نور الهی ، کاملا سیراب بودم

 

زیرکی خندید بر من ... غیرت از جانها برون شد ، خصم آمد ، زد شبیخون

 

 بی خبر زد  ، سنت دیرینه پر زد  ، آه در زد  ، عشق پر زد

  

میروم در بی پناهی ، میکشم هر لحظه آهی ، فارغ از شرک و تباهی 

 

در پی آبم چو ماهی ، طالب قرب الهی

 

  مست خواهم شد به نامت  ، تا ابد جانم فدایت

 

   خاک من ایران  که باشد ، نردبان عشق نامت   

  تقدیم به فرزندان ایران زمین که برای حفظ تمامیت  ارضی  این مرزو بوم کهن

    دراوج پرواز بال و پرشان شکست و بعد ها  نیز  

(  بعضی کوته نظران ناجوانمردانه  دلشان را شکستند )

اما همچنان  سرافراز و استوار ماندند 

  اکبر چالیک چهاردهم بهمن نود دو شمسی شیراز

اوج سر مستی

اوج سر مستی

 

 در کوچه باغ آرزو، با ما تو از مستی بگو

از لحظه ی دیدار خود، با خالق هستی بگو

 

دراوج بی پایان عشق،ازبیکرانها گوسخن

معنا کن عند ربهم ، در اوج سر مستی بگو

 

در بهار آزادی ... جای شهدا خالی 

 

اکبر چالیک سیزدهم بهمن نود ودوشمسی شیراز

چو لبخند

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

چو لبخند

 

به دلم برات شد که از را ه میرسی

 

 با تن پوشی از شبنم پگاه میرسی

  

با گلو اژه های پر از عشق و معرفت

 

چو  لبخند  از پی  اشک و آه میرسی

اکبر چالیک سیزدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

معنی عبادت

 معنی عبادت

 

ای  نایب  امامت ، ای حامی عدالت

صد نکته در کلامت، در پرده ی لطافت

 گفتی تو باشهامت، تا برهه ی قیامت

همبستگی و وحدت ، باشد ره سعادت

دشمن ره هلاکت ، پوئید زان کلامت

کردی تو لاتخف را ، معنا چه باظرافت

ای مظهر شجاعت،ای اسوه ی صداقت

امت  ره  هدایت ،  پیمود  زان  کلامت

کردی تو استقامت ،زیبا و باشرافت

از لطف بیکرانت ، شد جلوه گر مرامت

مائیم تشنه کامت ، یاران با وفایت

لطفی نما نگاهت،افکن براین جماعت 

پویندگان راهت ، در راه انقلابت 

گویند با صلابت ، مائیم سر براهت 

هستی امام امت،ای همچو سرو قامت

تا لحظه ی قیامت ، بردل همیشه یادت 

اینرا بدان که راهت،تا انقلاب حجت

باشد ره سعادت ، ای مرد با درایت

ای عاشق شهادت، ای معنی عبادت

در محضر خدایت ، مارا بکن شفاعت

 این شعر به مناسبت دهه ی فجر و بازگشت پیروزمندانه

 امام خمینی (ره) 

 احیاگراسلام ناب محمدی، به خاک لاله های سرخ ایران زمین سروده شد

اکبرچالیک دوازدهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

همچو فرهاد

 آتشی در سینه دارم ، موج بی پایان عشقم ،  همچو  فرهاد   غریبم ، ریشه دارم ، در زمینم

۩۞۩  سلام عزیزم خیلی خوش آمدی تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

در عبور  خاطراتم ، ناله ای  در سینه دارم  ، بی شکیبم ، بی حبیبم ، در پی  یاری طبیبم

اکبر چالیک یازدهم بهمن نود و دو شمسی

بدون شرح تقدیم به دوستان عزیز


بدون شرح تقدیم به دوستان عزیز

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 حریم دل

حریم دل 

 بیا توای عزیزجان،به نام حق تورا قسم

به سر ببر غم گران ، به مکه و منا قسم

لبت مرا شفای جان مکن دریغ از منش

 بجان عاشقی که شد،به دردت آشنا قسم

دل پراز امید من،به لطف توعجین شده

به آخرین نگاه تو،در ان شب جفا قسم

دلا دراین سفر بسی،خطر نموده ام بیا

دل  مرا تو مرهمی، به کل  انبیا  قسم

شبی که در حریم دل،شدی تو همره دلم

رها شدم زهرغمی،به عشق وعهد ما قسم

دلا تو گر نگاه خود ، به این گدا نیفکنی

رها  نمی کنم تو را، به معنی  وفا  قسم

ببین که سالک رهت عیان به هر مکان شده

به  مژده  وصل  تو  در، شبی  پر بلا  قسم

http://up.file.ehsass.ir/up/fun-100/Pictures/cart/yaspic.ir-tabiat-4.gif

اکبر چالیک دهم بهمن نود و دو شمسی شیراز

خاطرات یک زخم خورده عشق(۵)


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

خاطرات یک زخم خورده عشق(۵) 

 درود بیکران برپیامبران بزرگ الهی این آموزگاران واقعی بشریت که خود

 اهل دل و اهل درد و اهل صفا و کشیدن جفای یار بودند. 

 در همین ابتدا با ید عرض کنم که بعضی مواقع فقط باید سکوت کرد و دید و یاد گرفت

 درست در سر کلاس معلمینی چون فرستادگان خدا که  توحید ، معرفت ،عشق،اخلاق 

  سیرو سلوک الی الله را بخوبی بما آموختند . 

مطلب مورد نظرمنهم درست از همینجا آغاز میشه که، آیا باید کوتاه اومد و از 

 خون فرزندان پاک ایران زمین همچون شهید باکری ها گذشت وپشت پا به ارزشها زد

که عقل سلیم میگوید صد البته نه!!!

اتفاقا درمحافل مختلف ومطالبی که نوشته ام وبعضی از آنها  نیز در وب هست   به

این موضوع پردخته ام که نباید به این زودی همه چیز به افسانه تبدیل بشه و زود

 فراموش بشه که چقدر سخته آدم از گذشته پرغرور خودش بخاطر دنیای فانی بگذره

و راه درست را گم کنه ،یا اصلا یادش بره واسه چی اومده روی زمین..

حال با تشکر فراوان که با دقت به مطالب این چند قسمت ارائه شده ، توجه داشته اید

و نقطه نظرهای زیبایتان را چون گوهری درخشان در کلبه ی آشنای دل به یادگار

 گذاشته اید، به ادامه خاطرات یک زخم خورده میپردازم :

  یکی از دوستان زخم خورده ی همرزم دوران دفاع مقدس و همکار دوران خدمت 

بعد از صحبت مفصلی که در مورد اوضاع کنونی داشتیم بارها بهم چنین گفت که :

که من در سالهایی که باهم خدمت کردیم بارها به این نتیجه رسیدم با وجود اینکه حتی

خود تو بعد از جنگ با این وضعیت جسمی در محا فل ادبی چندین بار مقام آوردی

هیچگاه کسی در سیستم و حتی برخی از اطرافیان نزدیک هم نفهمیدند که کار با

(فکر،اندیشه ، دل ، قلم) وآنرا برروی کاغذ به ودیعه گذاشتن چقدر سخت است .

 مانند ارزش و شان معلمی که مولا علی ع  چه زیبا از آن تقدیر کرده و فرمود ند:

 هرکس به من کلمه ای را بیاموزد تا آ خرعمر مرا بنده ی خود کرده است .

 اما صد حیف که بعضیها این ارزشها را از یاد میبرند  و برخی ضد ارزشها

مانند ما د یات ، پستها و سایر القاب دنیوی را به رخ آدم میکشند و به آن می با لند. 

حتی اگر سر کلاس مولا علی ع هم نشسته باشند ونهج البلاغه را هم خوانده باشند.

بازهم پناه برخدا از شر شیطان رجیم  که بدجوری فرزندان آدم روگیر می اندازد. 

 که تا خفتشون نکنه ول کن نیست، و من در پاسخ گفتم :

دقیقا نظر بنده این است که نباید نشست و گفت دیگه بسه یا به قول معروف اگه

ظرف وجود یا زنبیل مون یا جیبمون پرشد بریم دنبال کار خودمون وبا یقین کامل باید

 ادامه داد تا به بی نهایت برسیم . ودر مورد آنچه بر ملت گذشته وافنخارات ملی میهنی 

که داریم که اگه دست روکلاهمون نزاریم ، باد اونو میبره یا کلاهمون رو برمیدارند.

و اگه بر آنچه که داریم افتخار نکنیم ، رفته رفته از دستشون میدیم و این یک فاجعه

است که من بهش میگم مرگ هویت ، که درغزل هویت عاشقان پاک ایران زمین که

درهمین وب هست خوب بهش اشاره کردم . انشاءاله خدا کمکمون کنه ،که بنده معتقدم

 با وجود انسانهای پاکباخته و از جان گذشته  و طالبان حقیقت و راستی ، این ارزشها

و آرمانها به لطف خدا حفظ خواهد شد .

در قسمت ششم مطلبی در مورد یکی از جانبازان قطع نخاع  مهندسی رزمی جهاد فارس

 سنگر ساز بی سنگر شهید حسین ارقمی برایتان خواهم نوشت .

 امیدوارم همواره قلمهایتان سبز و سرشار از حقیقت باشد و حق یارو یاورتان باد.

کجا ست اهل دلی 

  کجا ست اهل دلی تا که باز گفتگو کنیم 

 یاد ی ازآن دلربا کرده سیب را بو کنیم 

 فارغ  از غصه های زمانٍ درد و فراق

با عشق سخن گفته ، از نو وضو  کنیم 

   اکبر چالیک دهم بهمن نود و دو شمسی

بدون شر ح تقدیم به دوستان عزیز از طرف آشنای دل

 بدون شرح تقدیم به دوستان عزیز از طرف آشنای دل

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

آتش هجران

  آتش هجرا ن 

عاشق بیچاره ی سر در گریبان را نگر

این خراب بی خبر در شام هجران را نگر

دلبر شیرین ما دوش از بر ما دور شد****آتش هجر فتاده بر دل و جان را نگر

چشم ظاهر بین ما جز فعل ظاهر را ندید

ناله ی عشق جگر سوز رفیقان را نگر

یاد باد آن محفل شبهای پرفیض وحضور****عشوه ی آن یار فارغ از مریدان را نگر

چون به نظم آمد سخن دیگر مگو از بی کسی

همت مستانه ی آن مونس جان را نگر

آن شبی را کز صفای عاشقان چون روز شد****همنشین حوض کوثر با حریفان را نگر

شرم باداز همتم در وادی عشق و ولا

طوطی شکر لب شام غریبان را نگر

ای نگارخوش قد و قامت کجایی باز آی**** ناله ی این رهروٍ بی دین وایمان را نگر

  توبه کردم تا که من دل از تو بردار م ولی

 در نگاهم حسرت وامانده در جان را نگر

بی تو من در بندفقرم نیک دلدارم تویی****خواهش این بنده زارو پریشان را نگر

در طریق عاشقی سخت است دردبی کسی

رجعت مردان عالم سوی سبحان را نگر

سالک دردآشنا دیگر ندارد همدمی***لحظه های پرزاشک وآه و افغان را نگر

والپبپر هایی زیبا از گل ها و درختان سرسبز (30 عکس)اا

اکبر چالیک نهم  بهمن نود ود وشمسی شیراز