خوارج

 

خو ا ر ج

 

ما همه جان بركفان كوي مولا حاضريم

كيد نامردان دوران را دمادم ناظريم

 

 

این خوارج دشمن دين و دل اين امتند

گوييا با حكم  ايزد تا ابد  هم  مرتدند

 

 

هان خوارج ، ارتش مولا علي آماده است

سر به فرمان ولايت تا ابد هم مانده است

 

 

اي به دام افتادگان كيد دشمن بشنويد

آخرين فرمان آن غمخوار ميهن بشنويد

 

 

او به ما فرمان صبرو استقامت داده است

بر همه دين باوران فرمان به وحدت داده ا ست

 

 

گر كه  مولا  يك  اشارت  بر بسيجيها  كنند

نهر و ا ن  ديگري  را  باز  هم  بر پا  كنند

 

 

 

باز امشب

 

باز امشب

 

باز هم امشب دل خود رابه دریا میزنم

حرف از شور یده گان عشق مولا میزنم

 

باز هم از خوش نشینان حریم کبریا

تيرو تركش خوردگان جنگ با بيگانه ها

 

باز هم از لحظه هاي مستي و شور و صفا

لحظه هاي خوبِ  بودن با همه  دلداده ها

 

 آن خدایی مردمان ناب در آن لحظه ها

شاهدان شب شكن در گلشن آ لاله ها

 

آن دلیرانیکه در دریای خون علتیده اند

همچو خورشیدی به میدان عمل تابیده اند   

 

میتپد دلهای ماهر لحظه ای بایادشان

شکر ایزد،مانده ایران جاودان از کارشان