پنجره ی آشنایی( درگاه اینترنتی) پست ثابت

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

آتشی درسینه دارم ، موج بی پایان عشقم ،همچوفرهاد غریبم،ریشه دارم ، درزمینم

 پنجره ی آشنايي 

 سلام به همه دوستاني که ازابتداي راه، با این  پنجره ی آ شنایی و درگاه اینترنتی 

با آشناي دل همراه و همدل وهمنوا شدند تا روزها ،هفته هاو ماهها ، نو شدند. 

 خداوند را شكر كه ما را به سرفصل انتظار رويدادهاي خوش رهنمون گردانيد.

 اميدوارم تا لحظه ی ديداردوست همچنان عاشق بمانيد وهمچون گل هميشه بهار 

 تازه وبا طراوت و بارانی باشید.مطا لب جدید همیشه بعد از پست ثابت تقدیم میگردد.

گل 

حریم دل

حریم دل 

 بیا توای عزیزجان،به نام حق تورا قسم

به سر ببر غم گران ، به مکه و منا قسم

لبت مرا شفای جان مکن دریغ از منش

 بجان عاشقی که شد،به دردت آشنا قسم

دل پراز امید من،به لطف توعجین شده

به آخرین نگاه تو،در ان شب جفا قسم

دلا دراین سفر بسی،خطر نموده ام بیا

دل  مرا تو مرهمی، به کل  انبیا  قسم

شبی که در حریم دل،شدی تو همره دلم

رها شدم زهرغمی،به عشق وعهد ما قسم

دلا تو گر نگاه خود ، به این گدا نیفکنی

رها  نمی کنم تو را، به معنی  وفا  قسم

ببین که سالک رهت عیان به هر مکان شده

به  مژده  وصل  تو  در، شبی  پر بلا  قسم

اکبر چالیک دهم هشتم اسفندنودونه شیراز

برای محمد سهیل

 

در شب میلاد مردی بی نظیر 

در سپهر آمد سهیل این حقیر

لطف حق شد شامل احوال ما

با محمد نام او شد بی نظیر

 

اکبر چالیک 

معنی عبادت

 معنی عبادت

ای  نایب  امامت ، ای حامی عدالت

صد نکته در کلامت، در پرده ی لطافت

 گفتی تو باشهامت، تا برهه ی قیامت

همبستگی و وحدت ، باشد ره سعادت

دشمن ره هلاکت ، پوئید زان کلامت

کردی تو لاتخف را ، معنا چه باظرافت

ای مظهر شجاعت،ای اسوه ی صداقت

امت  ره  هدایت ،  پیمود  زان  کلامت

کردی تو استقامت ،زیبا و باشرافت

از لطف بیکرانت ، شد جلوه گر مرامت

مائیم تشنه کامت ، یاران با وفایت

لطفی نما نگاهت،افکن براین جماعت 

پویندگان راهت ، در راه انقلابت 

گویند با صلابت ، مائیم سر براهت 

هستی امام امت،ای همچو سرو قامت

تا لحظه ی قیامت ، بردل همیشه یادت 

اینرا بدان که راهت،تا انقلاب حجت

باشد ره سعادت ، ای مرد با درایت

ای عاشق شهادت، ای معنی عبادت

در محضر خدایت ، مارا بکن شفاعت

به یاد امام خمینی (ره) احیاگراسلام ناب محمدی

بیست ودوم بهمن نود و نه شمسی

اکبر چالیک شیراز

نگار خوش ادای من

نگار خوش ادا

بیادت ای گل همه شب،خواب بچشمان نرود

جز به سرکوی تو دل، به هیچ  سامان نرود

مهر تو در حریم دل ، فکنده آتشی به جان

که در ولای عشق تو،تن سوی درمان نرود

ای شه من شاهد من،تویی انیس شام غم

بلبل طبع سر کشم،رو سوی  بستان نرود

درغمت ای عزیزجان،سرشک دیده شد روان

یاد تو از ضمیر جان ، به گاه حرمان نرود

نگر به حال زار من،ای قدمت تاج سرم

عاشق روی ماه تو،سوی غریبان نرود

نگار خوش ادای من،مرا زدل برون مکن

به باغ بی رونق دل،نرگس و ریحان نرود

جز به لقای روی تو،در این میان ای مه من

روح من از قالب تن، بدان که آسان نرود

سالک بی قرار تو ، ندا دهد تو را بیا

منتظرم بیا که دل ، از سر پیمان نرود

اکبر چالیک#سالک ۲۰بهمن ۱۳۹۹

سحر کلام

 سحر کلام

ایدوست بیا که دل گرفتار شده

 انگار دلم تشنه ی دیدار شده

با سحر کلامت آنچنان مشعوفم

 کز لطف تو اشک ما پدیدار شده

درفرصت عاشقی که دل رفت زکف

این خفته زخواب خویش بیدار شده

تا مطلع یک حضور دیگر با تو

 ایدوست بیا که دل گرفتار شده     

 اکبر چالیک#سالک 

هفتم بهمن ۹۹

باده نوش الست

*باده نوش الست*

*آسمان خرسند،از نغمه های داوودی*

*چشمه های جوشان اشک*
*جاری از روزنه چشم مست*

*وقتی الماس نگاه توشد، برق روشنایی دلم*

*در شبی بارانی,مرا بیاد آور* 

*که باده نوش الستم،در هنگامه ی پیمان ازلی*

*از گذشته های دور, در کوچه های خیس بارانی* 

*بعد از آن هبوط*

*تا اوج بی کرانه ی وصال*  

 *اکبرچالیک#سالک*

۳۰دیماه ۱۳۹۹

ایدوست

 ایدوست

 ایدوست ببین که توپ پینگ پونگ توام

خود خواه نی ام ماهی در تونگ توام

گر  جرعه ی  آبم  ندهی  می میرم

رخصت بده پهلوان که من لونگ توام

اکبر چالیک # سالک

۲۴دیماه ۱۳۹۹

تااوج

تااوج

شب بود وغزل بود و من عاشق وشیدا

دردفترمن شاه سخن بود
نگارخوش ورعنا 
دستم به سبو دامن گل تر
تااوج برون از غم فردا
بیگانه زخود مست نگاهش
هم ناظروهم شاهدوپیدا
تا صبح غزل خواندم و ماندم
فارغ زغم وغصه و رویا
شب تاسحرم محفل انسی
در محضر او شاهدوشیدا

بی دست و سر و بی تن و بی پا

اکبر چالیک#سالک

تقدیم به سردار دلها

مطلع عشق

مطلع عشق

بيا امشب مرا از خود رها كن /گرفتا ر تبي  بي  انتها  كن

به فردا دلخوشم ديگر مگردان

مجازات  نگاهت را  روا  كن

ببين بيمار و زار و خسته ام من/طبيبا درد  بيمارت دوا كن

در اين فرصت صداي خسته بشنو

به گوشم استجابت را صدا كن

دمي ديگر مرا درمانده تركن/ در اين غربت بيا باما وفا كن

حديث مطرب و مي رفته از ياد

دمي با مي پرستان هم صفا كن

ببين سجاده رنگين شدبه خونم/بیا امشب مرا حاجت روا كن

بدور از نام  تو ما را چه  مانده

ز دنيا جسم و جانم را سوا كن

دل بيمار ما درمان  ندارد/ بيادل را به دردت مبتلا كن

بگستر خوان لطفت بر هزاران

مرا در ميكده  تنها  رها  كن

چوصدخرقه به تاراج ريارفت/ ستمكاري نما بر ماجفا كن

شبي ديگر ز نو آواره ام كن

مرا مهمان به جامي پر بلا كن

حضورت عارضم اي مطلع عشق/ درعشقت عاقبت مارافناكن

 

اكبر چاليك هشتم دیماه ۱۳۹۹

عاقبت

 

عاقبت

نیمه شب دلرا بنامت میکنم

با غم خود آشنایت میکنم

در شب ناباوری با لطف تو

عاقبت خود را فدایت میکنم


 اکبر چالیک#سالک
هفتم آذر ۱۳۹۹

 

رقص واژه ها

 رقص  واژ ه ها

 دمِ عیسایی ات ، دل زنده ام کرد

به رقصِ واژ ه ها ،مهمانی ام کرد

ببین جانا ، که آن  لطفِ کلامت 

به سرفصلِ غزلها ، راهی ام کرد  

 

اکبر چالیک@سالک

۷آذر ۱۳۹۹شیراز

رخت جنون

رخت جنون

 دلا زخم بسیاری از هجر ، ماخورده ایم 

ازاینرو همه روز و شبها ، دل افسرده ایم 

از  آن دم ،  که  دیدارِ  لیلی میسر  نشد

همان لحظه رخت جنون را به تن کرده ایم

 

اکبر چالیک@سالک

ششم آذر ۱۳۹۹ شیراز

تشنه بی تاب

تشنه ی بی تاب

 

  امشب دل من دوباره بی تاب شده

چشمان ترم  دوباره بی خواب شده

 

فریاد که از پی نگاهت  زان شب

این تشنه ی بی تاب پی آب شده

 

اکبرچالیک بیست و هفتم آبان نود و نه

منو تنها نذار ای خدا

منو تنها نذار ای خدا

 

خدا خودت برس به فریاد من

اگر دلت خواست بنما یاد من
 

پول ندارم قسطها تلنبار شده

یه کاری کن حال دلم زار شده

 

اگر میشه زنبیل رو پر کن بیاد

با سکه و دلار تو پر بکن بیاد

 

نقل ونبات با شکلات نمیشه

بنز و بوگات باصلوات نمیشه


مهمونی هم اگر بِدی که عالی 

باکفش بریم همش به روی قالی


بیا تو این ماه منو رسوا نکن

خاطر خواتم باز منو گمراه نکن


اگر میخوای میرم جهنم ولی 

یه کاری کن تو رو به مولا علی


نزار  خدا  که دل پریشون بشم

بافقر و بدبختی پشیمون بشم


بازم دلم خدا میخواد این شبا

تو هم  منو  تنها نذار ای خدا

 

 

اکبر چالیک # سالک#

شهرمن فیروزآباد

*شهر من فیروزآباد*

*به شهر فیرزوباد بیاسفرکن*

*از غم و غصه ها بیا حذَرکن*

*رفتن ازاینجو تابه تنگِ مهرک*

*بهتر از اینه که بشیم تک به تک*

*آتیشکده  تنگوو و جوقِ گرگون*

*بیوو تا ما عاشق بشیم فراوون*

*دشت کِلُ و خرقه ببین بهاره*

*تویِ خوید جان که بری اناره*

*موو توی شهر گور همیشه هستم*

*اوو شرشرو بدجوری کرده مستم*

*قلعه ی دختربا ایی نقش رستم*

*توو رودخونه دنبال ماهی هستم*

*رخت ولباس بشور،توجوقِ سید محد*

*نترس تو از قبرا دیگه به این حد*

*مست وملنگ وشادوشنگول باشیم*

*خاطرخوای دخترِ بارون باشیم*

*وقتی میخوای به شهر ما بیایی*

*بدون تو کوچه باغ همش بامایی*

*وقتی امامزاده میری تا شاه مَرد*

*بی بی برو دعا بکن تو ای مَرد*

*جادشت اگر بری باتنگ رودبال*

*بدون که در میآری تو پر و بال*

*به شهر فیرزوباد بیا سفر کن*

*وقتِ سفر ، سالکِ باخبر کن*

  *شعر از اکبر چالیک # سالک*

*تقدیم به همه بچه فیروزآبادیهای عزیزم*

*۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹*

گلایه

گلایه

دل باسکوت خود عجب ناله میکند//باز این دلم هوس عاشقانه میکند

اینروزها که دلم سخت گرفته است//ازدست آدم میکشدوغم بهانه میکند

انگارخدا نیزمرا دست کم گرفته است//ازبهر چه این بنده مدام گلایه میکند؟

سرخوش درآن جمع مستانه بوده ام//بنگرچگونه خوارم دراین زمانه میکند

فرصت زکف شدواین روزگارغریب//آن لحظه های دلخوشی ام رانشانه میکند

این چشمه سار معرفت ز درگه دوست//جاری به لبِ سالک این ترانه میکند

با شوق دیدن یاران سربدار تا ابد//این برگ سبز مرابه جنت روانه میکند

این عاشقانه که برخاست ناگهان زدل//عاشق کش است ودلت را نشانه میکند

# اکبر چالیک#سالک#

شاید این جمعه بیاید........شاید

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

 1            اس ام اس تبریک به امامت رسیدن امام زمان

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

بی قرارم گرچه می دانم می آیی عاقبت ...حلقه های بسته راخودمی گشائی عاقبت

باوجودتیرگی هادرشبستانی خموش ...ماه رویت رابه عالم می نمائی عاقبت

ازغمت مانده سراپا شیشه ی دل پرغبار ...گرد دلتنگی زدلها می زدائی عاقبت

گرچه دردام بلازندانی ام اما چه غم؟ ... می رسد بامقدمت فصل رهائی عاقبت

 تک سوارعرصه ی عدل خدا،موعودما ...حتم دارم، حتم دارم تو می آئی عاقبت

(با تشکر از خانم مدیر بابت شعر ارسالی)

 http://tasveirmashregh.blogfa.com/

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

کارت پستال درخواستی طراحان

    AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

                                      (با تشکر از خانم نورخواه بابت طرحهای این پست)

 http://masoomtaren.blogfa.com/

خاطرات یک زخم خورده عشق (10)

 

 خاطرات یک زخم خورده عشق (10)

 سلام برهمه دوستان دراین قسمت میخواهم خاطره ای متفاوت در مورد سالهای بعد از جنگ همراه

با گریزی به دوران جنگ برایتان تعریف کنم،دو نفراصلی خاطره جانباز سرافراز سالک ودیگری

دکترهنرمیباشند و باقی عناصر خاطره را به وقتش براتون معرفی میکنم .و قدرت خداوتقدیر 

ومشیت الهی را دراین قسمت از خاطرات یک زخم خورده ی عشق ، به وضوح خواهید دید .

 
این برادرسالک،دومرتبه درعملیات  کربلای چهارو پنج ، باترکش از ناحیه کمر ،دست راست ولب  

وشکستگی بینی و یک بارهم درعملیات والفجرده درمنطقه خرمال حلبچه، دچار مصدومیت شیمیایی

 شده بود و از نواحی مختلفی از جمله پوست،داخلی ،ریه ،اعصاب وخارش شدیدچشم وبدن با گاز

عامل خردل(اعصاب) که باعث التهابات عصبی و انتقال درد به سایر اعضا ی بدن میشه و مشکل

 (پی تی اس دی)(نشانگان بعد از سانحه یا جنگ یا انفجارات زیا د)که با هر هیجان مثبت یا منفی

عارض میشود و یکی از نشانه هایش کم خوابی یا به خواب نرفتن است و افتادن درد در بدن و

افت فشارخون وانقباض ماهیجه های مختلف بدن و سر درد مداوم که با آمپول و قرص قابل کنترل

است اما خوب نمی شود وبعضی مواقع هم به بیهوشی منجر میشود و ا ز طرفی خشکی قرنیه چشم

بخاطرعامل شیمیایی که قطره استفاده میکرد،چون چشماش خارش زیاد داشت وازطرفی هم بیش

 فعال شدن غدد لنفاوی بعلت مصرف آمپولهای کورتن دار ضد درد که مصیبتی براش شده بود و

مشکل خفیف ریوی هم داشت که بهش میگن (برونشیت شیمیایی) دست وپنجه نرم میکرد ، وتا

اون روز که چندین ماه بود که حالش بد بود و پس ازگرفتن گواهیهای لازم از پزشکان متخصص

که مورد تایید بنیاد جانبازان بودند برای گرفتن معرفی واسه اداره شون پیش آقای دکترهنر

مراجعه میکند . لازم به ذکراست که تمام گواهی ها رو معاون درمان بنیاد هم تایید کرده بود

و دکترهنر فقط باید برگ معرفی میزد به اداره متبوع برادرسالک تا تحویل بده به اداره شون ،که 

 دکترهنربرای روز دوم شروع میکنه به گفتن حرفهای عجیب و ایراد بی مورد گرفتن ، و ناگفته

نماند که سالک بارها هم دربیمارستانهای مختلف درشیرازوتهران بستری شده بود البته بگم که

 سالک خیلی اهل معرفته با وجودیکه حالش بد بود وصبح آمپول و دارو استفاده کرده بود به اصرار

همسرش به بنیاد اومده بود تا گواهی بگیره اما حرفا بالامیگیره وتازه قضایا از اینجا شروع میشه:

 سالک حالش بد میشه ودراین حال به یاد دوستانش که اون روز اونو با پیکر چند شهید پشت 

یه لندکروزازمنطقه ی خرمال به دزلی نزدیک مریوان که ستاد تخلیه شهدا ومجروحین بود،آوردن

و بعد از کندن همه ی لباسهاشون و ترزریق آمپول آتروپین و سایر داروها واستحمام و تعویض

 لباسها اونهارا با بالگرد و اتوبوس بالاخره به علت کمبود بیمارستان به سالن ده هزارنفری

سرپوشیده آزادی تهران میبرن و چندین روز اونجا  بستری میشه .

 و بعد هم جهت استراحت پزشکی به شیراز اعزامش میکنن ، اینا مثل یه پرده سینما از جلو

 نظرش میگذرن و حالا در سال ۱۳۸۸با این برخورد بیهوش میشه و ساعتها درعالم ملکوت  

سیر و سلوک میکنه که با خودش میگفته خوب شد راحت شدم انگار جایی از بدنم درد نمیکنه اما

 وقتی  بهوش میاد که در بیمارستان بستری است .و همه اقوام دورو برش حلقه زدند.

راستش رو بخواهید اینها مقدمه ایی از خاطره ی اصلی بود که براتون تعریف کردم،اگه اجازه بدین

الباقی ماجرا بمونه واسه قسمت یازدهم خاطرات یک زخم  خورده عشق

ولی این غزل رو هم که سروده ی خودمه لازمه اینجا بیارم که امیدوارم خوشتون بیاد.

به همین سادگی

 به  همین سادگی از ما تو چرا میگذری؟... مگر امروز دگر نیست در آنجا  خطری؟

 من  به فرمان دل آنروز، برآشفته  شدم...پس  چرا  رفته  به بازا ر، دلت  با  دگری

 

شد  نصیب  دل من آتش هجران و بلا... تو بگو ،عا شقی و بی کسی و در به دری

اُفقِ ِ دید من از مردم  چشمت  فهمید...که  دگر  نیست  تو را از دل  یاران  خبری

 

خنده ات سیل به آمال  دل ما زد و رفت...خوشتر آن روز که ا ز ما  تو نبینی اثری

ابر  تردید ، میان  دل  ما  خانه  نکرد...سایه ات بود  که بگذشت  زما درسفری

 

چشم بارانی  ما ، دل  به  خدا  بست  شبی

به  همین  سادگی  از ما ، تو چرا میگذری؟

  

تاقسمت بعدی خاطرات یک زخم خورده ی عشق که ادامه ی همین اتفاقات جالب است خدانگهدار  

 اکبر چالیک دوم اسفند نود و دو شمسی شیراز

چقدر خو به ....نه؟

                      به نام خداوند بخشنده ی مهربان                             

چقدر خوبه مثل کبوتر همیشه آماده پرواز باشی

 

 

 در یک صبح خوب، مثل امروز،یک نگاه هم به این گلدون زیبا بیندازی  

 

 مثل یک رود زلال توی سرزمین دلها جاری بشی تابرسی به سرمنزل مقصود 

 

و بدونی که برای رسیدن به کمال باید راهی طولانی پیمود وهمچنان باید رفت

خواجه ی اهل راز حافظ شیرازی میفرماید:

در ره منزل لیلی که خطرهاست درآن...شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

دل من تنگه عزیزم

 دل من تنگه عزیزم

 دل من تنگه عزیزم  ، بی تو من  زار و حزینم ...از همون لحظه که رفتی  ، تو قفس نقش زمینم

 

شب و روز م شده گریه ،  بخدا  همش غمینم

  بی نگات دارم میمیرم،غم وغصه در کمینم 

 

 نفسم  دوباره  تنگه  ،  بی نفس دارم میمیرم... گلهای قشنگ مریم   ، پیش پای تو میریزم

 

 آسمونم   شده  ابری، دل گرفتار و اسیرم

 آره  عاشق و خرابم  ، دنبال شعر ی   وزینم

 

  نور چشمی  تو  عزیزم ،منم عاشقت هنوزم ...چه جوری بگم میسوزم، خونمو ، برات میریزم 

 

   بیا  از برق نگاهت ، دوباره  یه جون بگیرم

 به  همون عهدی که بستیم ،دل من  تنگه  عزیزم

 

اگه صد بارم بگی نه ،عشق  پاک به   پات میریزم ...به امید دیدنت باز ، عاشقونه اشک میریزم

 

دل من تنگه عزیزم    ،بی تو من همش مریضم

 دستمو    بگیر   عزیزم   ،     دل من   تنگه  عزیزم

  

    تقدیم به ساحت مقدسی که دلم برای رسیدن بهش پرپر میزنه وهرجوریکه

صلاح وتقدیر باشه این روزها رو تحمل میکنم،که خدا با صابران است  

  اکبر چالیک یکم اسفند نود و دو شمسی شیراز  

تقدیم یه دوستان آشنای دل

 تقدیم یه دوستان آشنای دل

most beautiful roses

آفتاب مشرقی

آفتاب مشرقی

ای خورشید آل طاها، بگو کی طلوع میکنی؟ 

دل مشتاق جمالت آقا،بگو کی طلوع میکنی؟

 

مْردم ازفراق تویک عمر،چشم انتظارمانده ام

جانم فدای قدمت آًقا ،بگو کی طلوع میکنی؟ 

 

gol-afatabgardan_www.jahaniha.com_13 

اکبر چالیک یکم اسفند نودودوشمسی شیراز

الحمد لله رب العالمین

الحمد لله رب العامین

پروردگارا ستایش میکنم تورا، که سزاوار ستایشی

تویی که قادری برناتوانی ام ...تویی که حاضری براعمالم

تویی که واقفی براحوالم ...تویی که مالکی به دنیایم

(باتشکرازخانم مدیرلایق وتوانا)

تقدیم به دوستان آشنای دل

مجال گفتگو

مجال گفتگو

 گفتم دلم دنبال تو،گفتی دل آرامت شوم**گفتم می و محراب تو،گفتی هوادارت شوم

 

گفتم به دستانت سبو،گفتی تو راهت را بجو

 گفتم شب واین جستجو،گفتی که مهتابت شوم

 

گفتم گل رخسارتو،گفتی بیاعطرش ببو**گفتم چه سازم با عدو،گفتی مددکارت شوم

 

گفتم من و میخانه ات،گفتی رها کن خانه ات

گفتم ز شهد باده ات ، گفتی میِ ِ نابت شوم

 

گفتم زشورعشق تو،گفتی شتابان تربرو**گفتم زهجرانت بگو،گفتی که غمخوارت شوم

 

گفتم که بی تو مانده ام،گفتی زچشمت خوانده ام

گفتم ببین جا مانده ام، گفتی که دلدارت شوم

 

گفتم مجال گفتگو،گفتی شب واین آرزو**گفتم ره سالک بگو،گفتی خودم یارت شوم

   

با تشکرازهمه ی دوستانی که روزگذشته به کلبه ی آشنای دل تشریف آوردند

و پیام گذاشتند وبعلت بالا نیامدن وبلاگ دوستان، نتوانستم خدمتشون برسم   

اکبر چالیک سی بهمن نود ودو شمسی شیراز

صلوات برای سلامتی نورچشم  زهرای مرضیه س( مهدی موعود عج)

 

موسوعة فواصل البسملة لمنتديات فاطمة

 

چون کبوتر(ویراش جدید)

چون کبوتر

 

  آسمانها را به هر در، چون کبوترمیزنم پر، تا که بینم روی ماهت

 

 ای صفایت برده جانم ،عاشقانه جان نثارم ، تا که بینم روی ماهت

 

 با کرشمه میبری دل، من نه هشیارم نه عاقل ،تا که بینم روی ماهت

 

 سخت می باشد فراقت ، بردلم افتاده یادت ، تا که ببینم روی ماهت

 

 ایکه افتادم براهت ، گوشه ی چشمی عنایت، تا که ببینم روی ماهت

 

 جرعه ای نوشان دلم را، مست فرما باطنم را ،تاکه ببینم روی ماهت

 

مستم اینک چون بنامت،جان وسرباشد فدایت،تا که بینم روی ماهت

 

سالکت گوید سلامت، طالب قرب و کرامت، تا که بینم روی ماهت 

۩۞۩  سلام عزيزان خيلي خوش آمديد تصاويرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

اکبر چالیک بیست ونهم بهمن نودودو شمسی شیراز

خاطرات یک زخم خورده ی عشق (۹)

 خاطرات یک زخم خورده ی عشق (۹)  

http://www.khavaranshop.com/ عکس ها و تصاویر متحرک پروانه های زیبا     animation of butterfly     http://www.khavaranshop.com/عکس ها و تصاویر متحرک پروانه های زیبا

باسلام فراوان خدمت دوستان و همراهان آشنای دل

امروزدرادامه خاطرات یک زخم خورده ی عشق ، میخواهم به مقوله ای بپردازم

که شاید تاکنون به آن فکرنکرده باشید یا ظاهرا مهم نبوده ،ومطلب این است که

شایستگی شهادت وانتخاب شدن برای عروج الی الله به مدت حضوردرجبهه

بستگی ندارد و ملاک تقوا وایمان وسبکی روح انسانهایی است که حتی برای

 یکی دورروزدرمنطقه جنگی حضورداشته اندوبه درجه ی شهادت رسیده یاجانباز

شده اند،دراین قسمت ابتداباید چند نفررابه شما معرفی کنم :

شهید والامقام حاج حسین آقا عبدالهی که بعد ازعروج حاج خلیل پرویزی فرمانده

مهندسی جهاد که درعملیات والفجرهشت درسال ۶۴بشهادت رسید جانشین وی شد

  و شهید والامقام حسام زبردستان مسئول ستاد وکارگزینی وامورمالی منطقه و جانباز

والا مقام برادرمجید افسر کارگزینی ستاد جهاد فارس که درقید حیات هستند که لازم بود

 معرفی کامل بشوندولازم به ذکراست که این واقعه دربهارسال۶۵رخ داده است. 

حال قضیه ازاین قراربود که درمحورالبهارفاو،چند موردبود که نیازبه بررسی داشت و 

هم بایدشهید حاج حسین عبدالهی وشهید حسام زبردستان وبرادرجانبازمجید افسرجهت

بازدیدوارائه گزارش به قرارگاه کربلا ومسئولین جهاد استان فارس درشیراز،میباسیت

حضورداشته باشند،نکته قابل توجه اینکه شهید زبردستان وبرادرجانبازمجید افسر

فقط دورز بود از شیراز به منطقه آمده بودند،ودرروزدوم به اتفاق شهید حاج حسین

جهت بازدید مواردی چون مشکل پمپاژآب زیاد درمنطقه توسط عراق وعدم امکان کار

با دستگاههای راهسازی کوچک درمنطقه وبررسی کمبود تجهیزات ونیروی انسانی

 لازم میباست گزارشی تهیه کرده وارائه دهند ولزوم تهیه آنچه توضیح دادم را

 تاییدکنند تا مسئولین قرارگاه کربلا واستانی چاره ای بیاندیشند.

آری،بعد ازظهرروزدوم حضوربرادران استانی،آنها به اتفاق حاج حسین به منطقه ی

عملیاتی رفته وپس ازبازدید وتهیه گزارش لازم درحال برگشت آماج خمپاره ها وآتش

سنگین دشمن میشوند که همان لحظه شهید حاج حسین وشهید حسام به دیداردوست

 شتافتند ومجید افسرنیزاز ناحیه پا شدیدا دچارآسیب دیدگی میشوند ودرجرگه ی

جانبازان صبوروهمیشه سرافراز ایران زمین درمیآیند،

که با بی سیم برادرافسر،به دفتر فرماندهی و کمک یگانهای مستقردرمنطقه

آن شهیدان والامقام و جانبازعزیزبه پشت خط منتقل میشوند وبه همین سادگی رازورمز

 شایستگی افراد دررسیدن به معبود وهمچنین رسیدن به درجه ی جانبازی برادرمجید 

 ورق خورد، حال با توجه به آنچه نگاشته شد، قضاوت رابا شما میگذارم که آیا تا 

رسیدن به خدا راه زیادی وجود دارد،آنهم خدایی که ازرگ گردن به ما نزدیکتراست ،

پس بیاییدتا میتوانیم این سیرالی الله را با دوری ازشیطان رجیم ،به خود نزدیک کنیم

وموجبات رضای حقتعالی ورستگاری خویش را فراهم سازیم وهیچگاه یادوخاطره ی

فرزندان ازجان گذشته ی وطن راهم ازیاد نبریم، چون زنده نگه داشتن یاد شهداکمتر

ازخود شهادت نیست درهمینجا تا قسمت بعدی خاطرات یک زخم خورده ی عشق 

شما را بخدا میسپارم واز محضرهمه ی شما دوستان التماس دعا دارم. 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 اکبر چالیک بیست هشتم بهمن نود و دو شمسی شیراز

تقدیم به دوستان از طرف آشنای دل( یباتشکر از مسافر)

تقدیم به دوستان از طرف آشنای دل با تشکر از مسافر

هر کجا هستم باشم آسمان مال من است .
پنجره ،فکر ،هوا ،عشق،زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟


نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم


در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

با تشکر از مسافر

آشنای تشنگی های زمین (مقام معلم)

آشنای تشنگی های زمین 

مثل شبنم بوی باران می دهی

آبی استی مثل آرامش به من

درس خوبی درس ایمان می دهی

یک بغل لبخند با یک فرفره

دست ما گل های خندان می دهی

تو به من با لحن خوب کودکی

یاد ایام دبستان می دهی

یاد ژاله یاد گلهای غریب

مانده دراندوه گلدان می دهی

روز باران و کتاب گمشده

یاد کبرای پریشان میدهی

بوی خوبی بوی بودن بوی مهر

بوی لطف خاله مرجان می دهی

آب بابا نان ندارد دست تو

خالی اما تو به من جان می دهی

خوب می دانم اگر دارا شوی

به تمام کودکان نان می دهی

آشنای تشنگی های زمین

تو به شبنم چشم گریان می دهی

در جهانی خالی از مهر و صفا

بوی بخشش بوی احسان می دهی

برگ ها گر تر شد از اشک یتیم

دفتری از جنس باران می دهی

میرزای کوچک قلب منی

بوی جنگل های گیلان می دهی

میهن خود را کنیم آباد را

یاد فرزندان ایران می دهی

تقدیم به همه ی معلمان با ایمان ونمونه ی ایران زمین

و با تشکر از سرکار خانم معصومه نور خواه(بابت شعرارسالی) 

آدرس سایت:

http://masoomtaren.blogfa.com/

عاشقم برهمه عالم ،که همه عالم از اوست

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزم.نظریادت نره