آسمان دل
آسمان دل
خيالم ميرود هرشب در آغوش دو چشمانت
نمي بيني مگر دل را شده ، زار و پريشانت
***
زما حالي نمي پرسي، مگر انديشه اي داري
كه دائم برزبان گوئي كه ميسازم پشيمانت
****
شب است و آسمان دل، پر از اميد يك رؤيا
ببار اي ابر باراني ، رسان لطفي به يارانت
***
به در يا غوطه ورگشتم ، ز الطاف فراوانت
دراين شبها نگاهي كن، تو براحوال مهمانت
***
همه ياران ديرينم ، فداي دين و آيينم
مکن جور جفا دیگر تو با این مست چشمانت
***
پگاه ديدن رويت ،چه خوش باشد بيا ديگر
خطاكارم ولي بنگر ، منم زار و پريشانت
***
بهشت عدن و جاویدان فدای رویت ای جانان
نگاهی کن به من تا جان کنم یکباره قربانت
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم آبان ۱۳۸۸ ساعت 12:33 توسط اکبر چالیک (آشنای دل)
|
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان عزیز 18 تیر ۱۳۹۸