نگاه تو
دیر زمانی است که،دل آشفته ام،به نگاه تو![]()
شده ام سر گشته،به نغمه های دل انگیز هر پگاه تو
رفته ام ز یاد،ولی یاد تو در سینه مانده است
میکنم دعا که بگیرم،آشیانه ای در پناه تو
غنچه های امید،در دل کوچکم،باز میشود
آن زمان که دلم باز،میکند هوای تو
روزگار،مراد دلم را نمیدهد تا دمی
در مان شود دل پر ز درد ما،به دوای تو
بیا و قدم بر دو چشم پر سرشک ما بگذار
دل امیدوار این خسته،راضيست به جفاي تو
نگاه تو اي بلند مرتبه،به گداي محبت،جان ميدهد
صدا كن مرا،كه شود گوش دلم آشنا به صداي تو
شب و روز اين سر گشته،تفاوت نميكند
تا ميسر شود براي دلم،ورود به سراي تو
به گاه سحر،زعرش الهي ندا ميرسد به جهان
شبِ غم،گهِ نجوای عاشقی است که دارد هوای تو
نويد بخش دل پر اميد من،محبت پادشاه صفاست
دعا كن برای اين خسته،كه شده مست از صفاي تو
اميدوارم اي دوست،به در گهِ بي كرانه ي تو
جز اين نبوَد در سرم،كه فزون است لطف و وفاي تو
خطاي بنده ببخش،اي بزرگ جاويدان
كبوتر دل،پر ميزند در آسمان،به هواي تو
دريغ مدار از من،دو چشم پر ز افسونت
دير زماني است كه،دل آشفته ام به نگاه تو ![]()

با عرض سلام و ادب خدمت دوستان عزیز 18 تیر ۱۳۹۸