مدتها فکر میکردم که اگر تولد را یک اتفاق ساده یا فراتر از آن هدیه ای از جانب خدا دانست

پس فقط میماند چگونه زیستن و در آخر هم جان به جان آفرین تسلیم کردن

و پایان یک زندگی و دیگر، قبر و برزخ و معاد که بعدا بسراغ آدمها میآید .

اما بعدها فهمیدم که به دنیا آمدن بعد از پیمان الست که فر زندان آدم به خداوند قول دادند

که در زمین فساد و خونریزی نکنند ، معنایی دیگر پیدا میکند فراتر از فکری که میکردم :

بدین معنی که حضرت باریتعالی با هدیه متولد شدن فرصتی استثنایی برای ما فراهم کرد ه

تا به پیمان خود عمل کنیم و هرگاه هم که صلاح بداند هدیه ی خود یعنی جان آدمی را باز می ستاند که:

(انا لله وانا الیه راجعون )

و چه زیباست که ما سر افراز و با افتخار درانتهای مسافرت شصت یا هفتاد ساله خود در دنیا ،این

هدیه الهی را با رسیدن به کمال بعد از هبوط و سقوط ، با افتخار تقدیم پروردگار بخشنده و مهربان کنیم.

و این دو بیتی با نام سرچشمه ی معرفت حاصل نگاه من به موضوع مطرح شده است :

سرچشمه ی معرفت

مرا تا به سر چشمه ی معرفت رهنمایی نما ... بیا و دلم را به لطف نگاهت خدایی نما

دو دستم چو از آسمان بلند تو کوتاه شد... مرا تا به عرش الهی ، خودت رهنمایی نما

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا

و تو بر خدای زنده ی ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش او ،وی را تسبیح

و تنزیه گو ، و هم او که به گناه بندگانش آگاه است ، کفایت است

سوره فرقان آیه ۵۸

اکبر چالیک سی ام بهمن نود دو شمسی